«هیون تورس» همهچیزش را از دست داده و برای فرار از گذشته ای که جز درد چیزی برایش نداشته، با برادرش سوار ماشین شده و به قلب جاده زده است. حالا که در آخرین توقفشان، در باشگاه تنیس و گلف یک شهر زیبای ساحلی مشغول به کار شدهاند، امیدوار است تابستان بیدردسری را پشت سر بگذارند. در این میان اگر بتواند توجه گیج بیوکنن، جذابترین پسر مجرد شهر را هم به خود جلب کند که چه بهتر. او که ماندنی نیست، اشکالش کجاست؟ اما وقتی با رئیس پلیس محلی روبهرو میشود میفهمد که نباید دلش را به بیحادثه گذشتن این سه ماه خوش میکرد، با این حال دوستی غیرمنتظرهای بین او و تراویس شکل میگیرد و با هم متحد میشوند. هیون کمک میکند تراویس برادرش را گوشمالی دهد و تراویس کمک میکند هیون توجه گیج را جلب کند. موقعیت به همین سادگی است، چون هیون مصمم است خود را به پلیون گره نزند و تراویس قسم خورده دیگر هرگز انتخاب دوم کسی نباشد.
سادگی هرگز نمیتوانست تا این حد پیچده باشد.
میا شریدن نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز، یواسای تودی و وال استریت ژورنال است. شور و اشتیاق او درهمتنیدن داستانهای عاشقانه دربارهی آدمهایی است که مقدر شده باهم باشند. عمده شهرت او به خاطر سری کتابهای «نشان عشق» است که شامل عناوینی چون «لیو»، «کیلند»، «یافتن بهشت» و «صدای آرچر» میشود.