سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است

کتاب دوچرخه، عضله ، سیگار | ریموند کارور

ترجمه شهاب حبیبی | نشر چلچله

از {{model.count}} نظر
رمان و داستان های خارجی مقایسه
ویژگی‌ها
قطع / نوع جلد
رقعی / شومیز
تعداد صفحات
136
ناشر
چلچله
شابک 13 رقمی | ISBN-13
978-964-8329-82-7
نوع کاغذ / نوع صحافی
تحریر سفید / چسب گرم
موضوع و دسته بندی
مجموعه داستان
  • {{value}}
قیمت:
65,000 47٪
35,000 تومان
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
قیمت‌وموجودی به‌روز

قیمت‌وموجودی به‌روز

ارسال‌باپست‌به‌سراسرکشور

ارسال‌باپست‌به‌سراسرکشور

گارانتی اصالت‌وبسته‌بندی ایمن

گارانتی اصالت‌وبسته‌بندی ایمن

معرفی کتاب دوچرخه، عضله، سیگار اثر ریموند کارور  : «دوچرخه، عضله، سیگار» مجموعه داستان کوتاهی است از ریموند کارور نویسنده و داستان مشهور امریکایی  برای اولین بار در ایران توسط نشر چلچله منتشر شده است .
قطع / نوع جلد
رقعی / شومیز
تعداد صفحات
136
ناشر
چلچله
شابک 13 رقمی | ISBN-13
978-964-8329-82-7
نوع کاغذ / نوع صحافی
تحریر سفید / چسب گرم
موضوع و دسته بندی
مجموعه داستان
مناسب برای گروه سنی | Reading age
بزرگسال
کیفیت محصول | Grade level
+A
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
توضیح اختصاصی

«دوچرخه، عضله، سیگار» مجموعه داستان کوتاهی از ریموند کارور(۱۹۸۸-۱۹۳۸)، نویسنده امریکایی است.

در یکی از داستان‌های کوتاه این مجموعه داستان به نام «پاکت‌ها» می‌خوانیم:

«جرعه‌ای نوشیدنی خورد و بعد درست رفت سر اصل مطلب.

" کاش سر این قضیه مرده بودم" دست‌های زمختش را گذاشت دو طرف عینک اش." تو آدم تحصیل کرده‌ای هستی لس. تو کسی هستی که می‌تونی این رو بفهمی."

زیرسیگاری را روی لبه‌اش گرداندم تا چیزی را که زیرش نوشته شده بود بخوانم: باشگاه هارا- رنو و دریاچه تاهو. جاهای خوبی برای تفریح.

"زنی بود از کارمندان شرکت استنلی پروداکتز. کوچک قامت بود، با دست‌ها و پاهای کوچک و موهایی که مثل زغال سیاه بودند. خوشگل‌ترین زن دنیا نبود اما زیبا بود. سی سالش بود و چند بچه داشت. با همه‌ی اتفاقاتی که افتاد زن محجوبی بود. مادرت همیشه از او جارویی، زمین شویی یا مواد پختن کیک می‌خرید. مادرت را که می‌شناسی. شنبه روزی بود و من خانه بودم. مادرت رفته بود جایی. نمی‌دانم کجا رفته بود. جایی کار نمی‌کرد. توی اتاق پذیرایی داشتم روزنامه می‌خواندم و قهوه می‌خوردم که این زن کوچولو در زد. سالی وین. گفت چیزهایی برای خانم پالمر آورده.

گفتم:" من آقای پالمر هستم، خانم پالمر الان خانه نیستند. " ازش خواستم بیاید داخل و پول چیزهایی را که آورده بود بدهم. می‌دونی که چی می‌گم. نمی‌دونست که باید بیاد داخل یا نه. همان جا ایستاده بود و برگ رسید و پاکت کوچکی را توی دستش نگه داشته بود.

گفتم: "خیلی خوب، بده شون به من، چرا نمی‌‌آیید داخل چند دقیقه‌ای بنشینید تا ببینم می‌تونم پولی پیدا کنم یا نه."

گفت: " اشکالی نداره، می‌تونم بذارم به حسابتون. خیلی از مشتری‌ها این طوریند. اصلا اشکالی نداره."

گفتم: "نه نه، پول دارم. همین الان پرداخت می‌کنم. هم زحمت برگشتن شما کم می‌شه و هم بدهکاری گردن من نمی‌مونه. بفرمایید تو." این را که گفتم در توری را باز نگه داشتم. بی‌ادبی بود بیرون نگهش دارم. »

مشاهده بیشتر

کتاب‌های پیشنهادی

«« تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دیجی کتاب است. www.digi-ketab.ir »»
دسته‌بندی محصولات
همه محصولات کتاب
توسعه فردی و خودیاری مدیریت آرایشی و بهداشتی سلامت و تغذیه متفرقه و عمومی فلسفه و عرفان کتاب‌های متافیزیک علم و تکنولوژی دفاع مقدس، انقلاب، شهدای حرم ☫
کتاب‌های اقتصاد ⚖️ حقوقي (مجموعه قوانين)
♨️ کتاب های کمیاب و نایاب ❌ کتاب های زده دار و حراجی 👨‍🏫 کمک درسی و کمک آموزشی کتاب‌های درسی کتاب‌های کنکور مجله کتاب های زبان ترکی (آذربایجانی)