کتاب نظریههای منفیباف | هلن پلاک رز، جیمز لینزی
نظریههای منفیباف چگونه پژوهش- کنشگری همه چیز را به نژاد، جنسیت و هویت ربطمیدهد و چرا این مسئله به ضرر همه است
موضوع و هدف کتاب نظریههای منفیباف
هدف نویسندگان، واکاوی تحولات نظری در دانشگاههای غربی از دهه ۱۹۶۰ میلادی تا امروز است؛ بهویژه آن دسته از نظریههایی که در قالب «مطالعات جنسیت، نژاد، و هویت» رشد کرده و به گفتهٔ نویسندگان، از فاز آکادمیک وارد فضای عمومی و فعالگری (Activism) شدهاند.
پلاکروز و لیندزی این جریان را «نظریه انتقادی نو» (New Theories/Critical Social Justice) مینامند و معتقدند که این رویکرد، با تمرکز شدید بر متغیرهای نژاد، جنسیت و هویت، به نوعی «ذاتگرایی نوین» و تفکیکگرایی اجتماعی انجامیده که برخلاف ادعایش، میتواند برابری و گفتوگوی باز را تضعیف کند.
ساختار و محتوای کتاب
کتاب در قالب مقدمه، فصلهای تحلیلی، و نتیجهگیری ارائه شده است. مهمترین فصلها عبارتاند از:
- پیدایش پستمدرنیسم در علوم انسانی
- معرفی چهار اصل کلیدی پستمدرنیسم: نسبیگرایی معرفتی، نقد کلانگفتمانها، ساخت اجتماعی واقعیت، و تمرکز بر زبان.
- از پستمدرنیسم به فعالگری هویتی
- گذار از تحلیل فلسفی به پروژههای سیاسی مبتنی بر هویت.
- مطالعات پسااستعماری و نظریه نژاد انتقادی
- بررسی آثار ادوارد سعید، هومی بابا، و گایاتری اسپیواک، و نقد برداشتهای سیاسجی (Critical Social Justice) از این متون.
- مطالعات جنسیت و کوییر
- تحلیل ریشههای نظری فمینیسم موج سوم و نظریه کوییر، و تأثیر آن در فضای سیاستگذاری و آموزش.
- بدن، فربهی، و زیباییشناسی مقاومتی
- نقد جنبشهای Body Positivity و Fat Studies از منظر نویسندگان.
- پیامدهای اجتماعی و محدودیتهای آزادی بیان
- بررسی چالشها برای گفتمان باز و علم آزاد.
- راهکار پیشنهادی نویسندگان
- بازگشت به لیبرالیسم کلاسیک و اصل برابری فرصتها بهجای برابری اجباری نتایج.
ویژگیهای مهم اثر
- نوشتهای پژوهشی-انتقادی همراه با ارجاعات متعدد به متون دانشگاهی.
- رویکرد ترکیبی: تحلیل تاریخی + نقد فلسفی + بررسی اجتماعی.
- خواندن آن برای موافقان و مخالفان این جریانها، فرصتی برای فهم متقابل است.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
خوانندگان علاقهمند به فلسفه و جامعهشناسی انتقادی.
- دانشجویان و پژوهشگران حوزه مطالعات جنسیت و نژاد که به دیدگاههای مخالف و چالشگر تمایل دارند.
- فعالان حوزه آزادی بیان و سیاستگذاری فرهنگی.
به باور نویسندگان، اگرچه نظریههای انتقادی معاصر با نیت رفع تبعیض و بیعدالتی اجتماعی شکل گرفتهاند، اما افراط در تمرکز بر هویت، ممکن است به ایجاد شکافهای تازه و تضعیف فضایی منصفانه برای همه منجر شود.