کتاب گل صحرا ، واریس دیری
Desert Flower | ترجمه: شهلا فیلسوفی ، نشر چشمه
زندگی نامه
ادبیات واقع گرایانه
دهه 1990 میلادی
زنان و فمنیسم

واریس دیری مانکن زن بینالمللی سومالیاییتبار، نویسنده و سخنگوی حقوق زنان در آفریقاست و به عنوان سفیر سازمان ملل متحد در راه توقف بریدن آلت زنانه (ختنه زنان) جهان فعالیت میکند.
دیری در کتاب «گل صحرا» خاطرات کودکی خود را بازگو میکند. دوران کودکی او در زندگی کوچ نشینی به ویژه در نگهداری از حیوانات گذشتهاست. در کودکی ختنه شدهاست و در ۱۲ سالگی از زندگی کوچ نشینی صحرایی و ازدواج اجباری فرار کرد چون پدرش در مقابل پنج شتر، او را به عقد مردی شصت ساله درآورده بود. او از صحرای سخت سومالی گذشت و در آخر به لندن رفت. یک عکاس انگلیسی در لندن زیبایی و استعداد او را کشف میکند و سرانجام واریس یک مدل (مانکن) شد.
او در بخش بعدی این کتاب ضمن وحشیانه خواندن تجربهاش از عمل ناقصسازی جنسی زنان که نزد عوام به ختنه زنان نیز معروف است، گزارش میدهد که این کار معمولاً در شرایط کاملاً ابتدایی به وسیله قابله یا زنی دهاتی و بدون هیچگونه داروی بیهوشی انجام میشود.
از این پس واریس تصمیم میگیرد دربارهٔ ختنه شدنش صحبت کند. ابتدا به این دلیل که این موضوع او را عمیقاً آزار دادهاست و علاوه بر مشکلات جسمی هیچگاه نتوانستهاست به لذت رابطه جنسی پی ببرد؛ و دلیل دیگر اینکه حالا به عنوان زنی بالغ از کشورش میتواند به جای تمامی زنان هموطنش که سکوت کردهاند کاری بکند. امروز واریس به عنوان سفیر سازمان ملل متحد در راه توقف ختنه زنان جهان فعالیت میکند.

مادرم یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت.واریس به معنی گل صحراست.گل صحرا در محیط های بی آب و علف می روید،جایی که کمتر موجود زنده ای می تواند در آن زنده بماند.گاهی اتفاق می افتد که یک سال هم در کشورم باران نمی بارد.اما وقتی بالاخره باران می بارد و زمین پر گزد و خاک را می شوید،معجزه رخ میدهد و گل ها ظاهر می شوند.گل صحرا رنگ نارنجی مایل به زرد درخشانی دارد و به همین دلیل زرد رنگ محبوب من بوده است. واریس دیری زنی فوق العاده است.روح او مانند زیبایی اش نفس ذرسینه حبس می کند.روزها مدل بین المللی و سخنگوی خقوق زنان در آفریقاست وشب های رویای بازگشت به خانه ،به وطنش سومالی را در سر می پروراند.وقتی واریس دواذه سال بیش ترنداشت،از زندگی کوچ نشینی صحرایی فرار کرد.چون پدرش در مقابل پنج شتر ترتیب ازدواجش را با مرد غریبه ای شصت ساله داده بود.او از صرای سخت سومالی می گذرد و به لندن جایی که به وسیله ی عکاسی کشف می شود،سفر می کند .اما او با خود خاطرات ناگوار ودرد و رنج واقعی سنتی کهن را به همراه مبرد:ختنه،وقتی که او فقط پنج سال داشت ،ختنه شد.
