کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد ؛ اوریانا فالاچی

نویسنده:اوریانا فالاچی ترجمه:محمد صادق سبط الشیخ | نشر چلچله

از {{model.count}}
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • قطع / نوع جلد: رقعی / شومیز
  • تعداد صفحات: 120
  • ناشر: چلچله
  • مناسب برای: تمامی سنین / بزرگسالان
  • نوع کاغذ / نوع صحافی: بالک / چسب گرم
تعداد
نوع
فروشنده فروشنده: دیجی کتاب
آماده ارسال
ناموجود
75,000
27%
55,000 تومان
  • {{value}}
کمی صبر کنید...
فقط {{model.stock}} عدد مانده است.

معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی ؛ نامه به کودکی که هرگز زاده نشد یک کتاب معروف و پرفروش از نویسنده و خبرنگار ایتالیایی اوریانا فالاچی است، که از نامش می‌توان کلیاتی درباره کتاب را حدس زد. نامه ای از جانب یک مادر که در گفتگو با جنین در داخل شکمش می‎نویسد. نکته مهم درباره کتاب، فکر سقط کردن جنین در ذهن مادر (بنا به دلایلی که خواننده در طول خواندن کتاب متوجه خواهد شد) می‌گذرد. از همان لحظات ابتدایی که جنین در داخل رحم شروع به رشد می کند حس مادر شدن در زنان به وجود می آید و با فکر این کودک زاده نشده، زندگی می‌کند. از نگرانی‌های مادران باردار می‌توان به از دست دادن کودک اشاره کرد. می‌توان این نکته را ذکر کرد که شاید مساله اصلی که در این نوشته ادبی، نویسنده به آن پرداخته است، سقط کردن جنین است.

محصولات مرتبط

نقد و بررسی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

درباره کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، کتابی است که از نامش می‌توان کلیاتی درباره کتاب را حدس زد. نامه ای از جانب یک مادر که در گفتگو با جنین در داخل شکمش می‎نویسد. نکته مهم درباره کتاب، فکر سقط کردن جنین در ذهن مادر (بنا به دلایلی که خواننده در طول خواندن کتاب متوجه خواهد شد) می‌گذرد. از همان لحظات ابتدایی که جنین در داخل رحم شروع به رشد می کند حس مادر شدن در زنان به وجود می آید و با فکر این کودک زاده نشده، زندگی می‌کند. از نگرانی‌های مادران باردار می‌توان به از دست دادن کودک اشاره کرد. می‌توان این نکته را ذکر کرد که شاید مساله اصلی که در این نوشته ادبی، نویسنده به آن پرداخته است، سقط کردن جنین است.

در نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، کتاب از زبان شخص اول -همان مادری است که برای جنین خود نامه مینویسد- بازگو می‌شود. اینکه مادر در این نامه چه نکاتی را برای کودک خود شرح می دهد ماجرای اصلی کتاب می‌باشد. نکته قابل توجه، وجود همه احساسات آدمی از جمله ترس، امید، ناامیدی، خشم و مهربانی و اضطراب از سطر ابتدایی تا اخرین جمله از کتاب است. احساس خشم را میتوان در مواقعی که مادر از اتفاقاتی که بر سر بشر آمده و برای کودک در جنین خود بازگو می کند متوجه شد. زمانی هم که مادر از علاقه و ذوق خود برای به دنیا آمدن کودکش به او می گوید می‌توان عشق را احساس کرد. از مشکلات اصلی که در این نامه بازگو می شود، بی رحمی‌ها، سوالات، دغدغه‌ها و مشکلات دنیا است که در طول زندگی برای زنان به وجود می آید.

نویسنده کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی است که در سال 1929 در شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد و در سال 2006 (77 سالگی) درگذشت. این کتاب پر طرفدار تا سال 2007 بیش از چهار میلیون نسخه فروش در سراسر جهان داشته است. اوریانا قبل از نوشتن کتاب، به عنوان روزنامه نگار در روزنامه ایتالیا به نوشتن مقالات مشغول بود.

اگر بخواهیم شرح اندکی از زندگی این نوینده ایتالیایی بدهیم، لازم است بگوییم که وی در زمان حکومت موسولینی در ایتالیا به دنیا آمد. پدرش از مخالفان سرسخت موسولینی بود. اوریانا 9 سال بیشتر نداشت که جنگ جهانی دوم (در سال 1938) آغاز شد. اوریانا فالاچی در نوشته های خود عنوان کرده بود که هیچ کدام از دوطرف جنگ با هم تفاوتی نداشتند. اما مسلما دختر جوان باید در سمت پدر می بود و به وی کمک می‌کرد.

اوریانا فالاچی بارها اذهان کرده است که از زمانی که شروع به نوشتن در روزنامه های ایتالیایی کرد؛ توانست به معجزه و قدرت کلمات پی ببرد. رونامه نگار جوان به دلیل تبحرش در فن بیان، درک سیاسی بالا و همچنین جسارت و شجاعتش توانست به سرعت مسیر پیشرفت را طی کند و از روزنامه کوچک محلی در ایتالیا به انتشارات بزرگ اروپایی ملحق شود و برای آن‌ها بنویسد. درک وی از مسائل سیاسی سبب شد تا موضوعات مورد علاقه وی برای نوشتن، جنگ بین حاکمان و زورگویان باشد. در این سالها اوریانا کتابهای بسیاری را درباره جنگهای مختلف از جمله جنگ ویتنام نوشته است.

او به عنوان خبرنگار سیاسی از سمت کشور ایتالیا دوبار به ایران سفر کرده است. یک بار برای مصاحبه با محمدرضا پهلوی و یک بار هم برای مصاحبه با امام خمینی و مهندس بازرگان. اوریانا فلاچی در نهایت در شهر فلورانس، شهری که در آن زاده شده بود بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

 

نقد به کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

منتقدان معتقدند که این کتاب بیشتر از این که به کیفیت و جذابیت ادبی متن پرداخته باشد، به دغدغه ی زنان و مسائل جنسیتی پرداخته است. در بخش هایی از این کتاب که هستی و نیستی را مورد سوال قرار می دهد، به سوالات کامو که در آثار خود به آنها پرداخته بود نیز پاسخ می دهد.

در بخش هایی از کتاب نیز عقاید خود نویسنده دیده می شود. فالاچی به وجود خدا اعتقاد نداشت، به گونه ای کتاب را نوشته است که مادر این کودک نیز به وجود خدا اعتقاد ندارد. و مدام از فرزند خود علامت و نشانه هایی میخواهد تا به تردید خود پاسخ دهد. در بخش هایی نیز از علامت کودک درمانده می شود و دنبال توجیه خود از طریق علم و طبیعت می شود.

نقد جالبی که برای این کتاب وارد شده و مثبت می باشد همزاد پنداری هنگام خواندنش می باشد. این مساله را مخاطبین این کتاب نیز معتقدند. از نظر خوانندگان، هنگامی که فرد غرق در کتاب می شود و گفتگوی مادر با جنین را می خواند، احساس حاملگی و وجود جنین در داخل شکم را می‌کند. گویی چندماه است که جنین در آنجا وجود دارد و رشد کرده است.

اوریانا فالاچی یک تقابل جذاب و صریح در کتاب نمایش می دهد. جایی که کودک هنوز پا به این دنیا نگذاشته ولی قدرت آگاهی و تصمیم گیری دارد. فالاچی در کل کتاب مخاطبان (به ویژه زنان) را وادار می کند که از خود سوالاتی درباره فلسفه زندگی بکنند. سوالاتی نظیر " اگر زندگی شکنجه است پس چرا آن را بپذیریم؟" " اصلا چرا باید نسل انشان وجود داشته باشد؟ هدف از وجود داشتن انتظار کشیدن برای مرگ است." در نهایت پاسخی که به این سوالات داده می شود را به عهده همان کودکی که زاده نشده می گذارد.

 

قسمتی از نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب جذاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، در 128 صفحه نگارش شده است. متن این کتاب به قدری ساده و بدون تکلف نوشته شده است که اگر یک روز تعطیل زمان بگذارید می توانید آن را به اتمام برسانید و از خواندنش لذت ببرید. قسمتی از این نوشته بسیار تاثیرگذار برای شما گرداوری شده است تا برای انتخاب این کتاب به عنوان کتاب بعدی کمک کند. شاید برایتان جذاب باشد بدانید نویسنده چگونه ماجرا را آغاز می کند:

«امشب به هستیت پی بردم. درست مانند قطره ای از زندگی که: از هیچ سرچشمه گرفته است. با چشمان باز، در ظلمت و ابهامی مطلق دراز کشیده بودم. ناگهان در دل ظلمت و تاریکی جرقه ای از اطمینان و آگاهی درخشیدن گرفت.

تو آنجا بودی، تو وجود داشتی.

ضربان قلبم از حرکت باز ایستاد و وقتی که دوباره تپش و ضربان نامرتب و آشوب گرانه آن را شنیدم احساس کردم که تا حلقوم در ژرفی سهمگین و مخوف از تردید و دو دلی فرو رفته ام. با تو حرف می زنم اما تمام تار و پودم را وحش آزار دهنده ای فرا گرفته است...»

همانطور که قبلا اشاره شد کتاب سرشار از حس های ضد و نقیض است. نویسنده در ابتدا از حس زیبای مادر شدن، از زبان مادر کودک می‌نویسد. این حس را بانوانی که مادر شده اند به راحتی می‌توانند درک کنند. در ادامه که مادر از مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد می گوید که حس تلخی را به مخاطب القا میکند. بخشی از این حس را در ادامه با هم می‌خوانیم:

«پدرت برای بار دوم تماس گرفت. صدایش می‌لرزید. می‌خواست مطمئن شود که دکتر حاملگی‌ام را تأیید کرده است یا نه. به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید: «کِی کار را تمام می‌کنم؟» من هم برای بار دوم تلفن را رویش قطع کردم، بدون اینکه به حرف‌هایش گوش کنم. چیزی که نمی‌فهمم این است که چرا وقتی زنی اعلام می‌کند که قانونی حامله شده است همه برایش جشن می‌گیرند و اگر پاکتی به دست داشته باشد، آن را برایش حمل می‌کنند و از او التماس می‌کنند که کارهای سنگین و سخت انجام ندهد و کاملاً استراحت کند. چه خوب، تبریک می‌گوییم، بیایید اینجا بنشینید، استراحت کنید. اما وقتی‌ می‌فهمند من حامله‌ام، سرد و ساکت می‌شوند یا راجع به سقط حرف می‌زنند. من این را دسیسه می‌نامم؛ نقشه‌ای برای جداییِ من و تو از یکدیگر. لحظاتی هم هست که احساس نگرانی می‌کنم، چه کسی پیروز خواهد شد؟ ما یا آن‌ها که می‌خواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند. شاید این افکار بعد از تلفن پدرت، سراغم آمده باشد، افکار تلخی که امید داشتم آن‌ها را فراموش کنم و زخم‌هایی که فکر می‌کردم بر آن‌ها غلبه کرده‌ام با تلفن پدرت تشدید شدند. جراحت‌هایی که از گذشته بر روحِ من مانده بود و معنای عشق را برایم مبهم نموده بودند. جراحت‌هایم التیام یافته‌اند و جای زخم‌ها به‌زحمت قابل مشاهده است، اما همان یک تلفن کافی است تا دوباره دردناک شوند. مثل دردهای کهنه که به مرور زمان تغییر می‌کنند.»

این بخش از کتاب به صراحت از اصرار پدر برای سقط جنین و عدم رضایت قلبی مادر برای از دست دادن فرزندش می گوید. از سختی جدا شدن از کودکش که هنوز زاده نشده اما با تمام وجود آن را حس می‌کند و هرلحظه به گفتگو با وی میپردازد. این بخش از کتاب این حس مادر را که بعد از از دست دادن آن کودک چه بر سر او خواهد آمد، را به مخاطب منتقل می‌کند.

بخشی از کتاب نیز که نویسنده به مساله جنسیتی اشاره کرده است این جمله می باشد « آخر چگونه یک مرد که قادر به حامله‌ شدن نیست، می‌تواند احساسِ زنی را درک کند که کودکی در شکمش دارد؟ »

 

بهترین ترجمه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

اولین ترجمه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد توسط مانی ارژنگی در انتشارات امیرکبیر و دومین ترجمه توسط ویدا مشفق صورت گرفت. بعد از ویدا مشفق افراد بسیاری اقدام به ترجمه این کتاب پرتیراژ کردند. از این افراد می توان یغما گلرویی و غلامرضا امامی تبریزی را نام برد. از بهترین ترجمه‌ها می توان ترجمه محمد صادق سبط الشیخ  را انتخاب کرد. که از مترجمین و پژوهشگران زبده کشورمان است. 

 

دیگر آثار اوریانا فالاچی

هفت گناه هالیوود

جنس ضعیف

پنه‌لوپه به جنگ می‌رود

نفرت‌انگیز

اگر خورشید بمیرد: درباره برنامه فضایی آمریکا

زندگی، جنگ و دیگر هیچ :گزارشی از جنگ ویتنام بر اساس تجارب شخصی

آن روز در ماه

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

مصاحبه با تاریخ: مجموعه‌ای از مصاحبه با شخصیت‌های سیاسی جهان

یک مرد: داستان الکساندروس پاناگولیس، انقلابی یونانی

ان‌شاءالله

خشم و غرور: دیدگاه خود را درباره اسلام بیان کرده است

قطع / نوع جلد
رقعی / شومیز
تعداد صفحات
120
ناشر
چلچله
مناسب برای
تمامی سنین / بزرگسالان
نوع کاغذ / نوع صحافی
بالک / چسب گرم

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
اشتراک‌گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!