فیلسوف مدرنی که هرگز زمانی به خودش شک نکرده که نکند شیاد باشد بیشک چنان متفکر سطحی ای است که آثارش احتمالا ارزش خواندن ندارد. قرنها فلسفه مشروعیت خویش را از این طریق اثبات کرده که پرسشهایی را طرح کند و پاسخ گوید که از سقراط و پیشاسقراطیان به ارث برده است چگونه باید امر واقعی را از امر نا واقعی حقیقی را از کاذب و خیر را از شر متمایز کرد. یک مرد هست که همه فیلسوفان اروپایی با او احساس نزدیکی میکنند حتی اگر همه اندیشه های او را رد کنند و آن مرد سقراط است فیلسوفی که با این رب النوع احساس نزدیکینکند به تمدن ما تعلق ندارد.با این حال زمانی فرارسید که فیلسوفان بایست با واقعیتی ساده و سخت انکارناپذیر مواجه میشدند این واقعیت که در میان پرسشهایی که فلسفه اروپایی را در طول دوهزار و پانصد سال استمرار بخشیده یک پرسش واحد هم همراه با رضایت عمومی پاسخ داده نشده است؛ همه آنها اگر هم به فرمان فیلسوفان نامعتبر اعلام نشده باشند مناقشه برانگیز مانده اند.
دیدگاه خود را بنویسید