اکثر کارشناسان و مدم «جیانلویئجی بوفون» را بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال میدانند و به او لقب مارادونای دروازهبانها را دادهاند. بوفون در این کتاب از خودش طوری حرف میزند که انگار رمانی مینویسد. سوپرمن فوتبال زندگیاش را بدون حذف خطاها و شکستهایش تعریف میکند، از دوران کودکی جذابش را در ایتالیا میگوید، از اولین بازیاش در سریآ تا انتقالش به یوونتوس، از روزهای تاریک کالچوپولی تا لحظات پرافتخارش در برلین با پیراهن لاجوردی، از سایهی سیاه افسردگی تا ملاقات با همسرش، تا بزرگترین دستاورد زندگیاش، پدر شدن.
محال است طرفدار فوتبال باشید و نام جانلوئیجی بوفون (Gianluigi Buffon)، فوقستارهی فوتبال ایتالیا و یکی از بهترین دروازهبانهای تاریخ مستطیل سبز را نشنیده باشید. بوفون ایتالیایی، برای طرفداران تیم یوونتوس، دستکمی از یک خدا ندارد! در شهر تورین کاپیتان بوفون همان شأن و عظمتی را دارد که زئوس در یونان باستان داشت. البته بوفون فقط محبوب دل سفیدومشکیپوشان یوونتوسی نیست، بلکه به عنوان کاپیتان تیمِ قهرمان جام جهانی سال 2006، اسطورهای محبوب برای همهی اهالی فوتبال در ایتالیاست. در کتاب شماره یک (Number One)، جانلوئیجی بوفون زندگی شخصی و حرفهای خود را با صداقت و صراحت روایت کرده است. اگر از طرفداران این گلر فوقالعادهاید، به هیچ وجه لذت خواندن این کتاب را از دست ندهید.
بیشتر ما بوفون را به عنوان مظهر وفاداری در فوتبال میشناسیم. البته که کارنامهی درخشان بوفون و مهارتهای اعجابانگیزش به عنوان یک دروازهبان، نقش مهمی در رقم خوردن شهرت افسانهای او داشته است؛ اما واقعیت این است که بوفون هرگز به افسانهای که هست بدل نمیشد، اگر مثل بسیاری از ستارگان فوتبال، هر سال لباس تیم متفاوتی را بر تن میکرد و پای عشق و علاقهای که هوادارن باشگاهش (یوونتوس) به او داشتند و دارند، نمیایستاد!
جانلوئیجی بوفون زمانی عمق عشق و وفاداریاش را به تیم یوونتوس اثبات کرد که پس از سقوط این تیم به سری بی، برخلاف خیلی از ستارگان دیگر تیم، باشگاه را ترک نکرد و با اینکه میتوانست در بالاترین سطح فوتبال و در بهترین باشگاههای جهان توپ بزند، در یوونتوس ماند و به این تیم کمک کرد که به سطح اول فوتبال ایتالیا برگردد.
نویسندهی کتاب شماره یک، درون دروازه به عقابی شبیه بود که عبور کردن از او محال به نظر میرسید. بوفون بارها در تقابل با بهترین مهاجمان دنیا، آنها را در باز کردن دروازهی خود ناکام گذاشت و با سیوهای استثنایی و حیرتانگیزش نتایج دیدارهای بسیاری را تغییر داد.
بزرگترین نقطهی قوت بوفون، مهارت او در شوتگیری بود. بوفون با اینکه قدوقامت بلندی نداشت، از هوش بالایی در جایگیری برخوردار بود و بدنی منعطف داشت. همهی ما دستکم یکی از شیرجههای استثنایی او را به یاد داریم...
بیشتر ما بوفون را به عنوان مظهر وفاداری در فوتبال میشناسیم. البته که کارنامهی درخشان بوفون و مهارتهای اعجابانگیزش به عنوان یک دروازهبان، نقش مهمی در رقم خوردن شهرت افسانهای او داشته است؛ اما واقعیت این است که بوفون هرگز به افسانهای که هست بدل نمیشد، اگر مثل بسیاری از ستارگان فوتبال، هر سال لباس تیم متفاوتی را بر تن میکرد و پای عشق و علاقهای که هوادارن باشگاهش (یوونتوس) به او داشتند و دارند، نمیایستاد!
جانلوئیجی بوفون زمانی عمق عشق و وفاداریاش را به تیم یوونتوس اثبات کرد که پس از سقوط این تیم به سری بی، برخلاف خیلی از ستارگان دیگر تیم، باشگاه را ترک نکرد و با اینکه میتوانست در بالاترین سطح فوتبال و در بهترین باشگاههای جهان توپ بزند، در یوونتوس ماند و به این تیم کمک کرد که به سطح اول فوتبال ایتالیا برگردد.
نویسندهی کتاب شماره یک، درون دروازه به عقابی شبیه بود که عبور کردن از او محال به نظر میرسید. بوفون بارها در تقابل با بهترین مهاجمان دنیا، آنها را در باز کردن دروازهی خود ناکام گذاشت و با سیوهای استثنایی و حیرتانگیزش نتایج دیدارهای بسیاری را تغییر داد.
بزرگترین نقطهی قوت بوفون، مهارت او در شوتگیری بود. بوفون با اینکه قدوقامت بلندی نداشت، از هوش بالایی در جایگیری برخوردار بود و بدنی منعطف داشت. همهی ما دستکم یکی از شیرجههای استثنایی او را به یاد داریم...
بخش هایی از متن کتاب . . .
من غرق افسردگی شدم و تحت درمان روانپزشک قرار گرفتم. هرگز نفهمیدم چرا در آن زمان افسرده شدم یا چرا قبل یا بعدش این اتفاق برایم نیفتاد. شاید لحظهی تبدیل جوانی به بزرگسالی بود. حتی اگر دیگر خیلی جوان نبودم، حتی اگر سیزده سال از زمانی که خانوادهام را رها کردم تا تنها زندگی کنم میگذشت، حتی اگر حرفهام در نقطهی پایانی نبود. دور از خانه، با تیمم یوونتوس بودم و در آن زمان هیچچیز خوب پیش نمیرفت. در این موارد چه میگویید؟ یک سال گذار بود؛ اما این نمیتواند توضیح خوبی باشد. چه اتفاقی در حال افتادن بود؟ فقط یک چیز: من از زندگی و فوتبالم، یعنی از کارم راضی نبودم. ماههای پیچیدهای بودند و مدیریت آنها دشوار بود. چون برای کسی که همیشه عزتنفس و تمایل به جنگ داشته است، برای کسی که قادر به بیرون کشیدن انرژی برای رهایی از هر موقعیتی است، یافتن جای پایی برای برخاستن دوباره دشوارتر است. برای تمرین میرفتم و هیچ چیز سر جایش نبود. ترسیده بودم و این ترسها- حتی ترس از مسابقات قهرمانی اروپا در پرتغال که در پایان آن فصل بود- برایم چیز جدیدی بود. پاهایم نا گهان میلرزیدند، یک بیماری مستمر مرا به صلیب کشیده بود.
ماشاالله صفری نویسنده، مترجم و مدیر انتشارات گلگشت است. وی در حوزه کتاب های ورزشی فعالیت می کند.
مشاهده کتاب های انتشارات گلگشت
کتاب های پیشنهادی

کتاب رویکرد تجویز و زمانبندی تغذیه و مکملها | دانیال اسداللهی، سارا صالح پور

دیدگاه خود را بنویسید