بنابراین این همان چیزی است که میدانیم: یک فرد اگر احساس کند که قرار است بعداً بهتر شود، حرکت میکند، تغییر میکند، وارد عمل میشود یا تحت تأثیر قرار میگیرد. افراد هرچه بیشتر قانع شوند که بعداً بهصورت چشمگیری بهتر خواهند شد، بهتر تحت تأثیر قرار میگیرند.
در سمینارهایی که قبلاً داشتم از این مثال استفاده میکردم: یک مرکز خرید را در نظرتان مجسم کنید که در آن مردم در آنجا دارند به سر کار، شرکت و جلساتشان رفت و آمد میکنند و همه کاسب و بازرگان عادی و منطقیاند و لباسهای مناسبی پوشیدهاند. وسط مرکز خرید میرسید و یک بسته اسکناس صددلاری را در دستتان پنهان میکنید. در یک لحظۀ مشخص اسکناسهای صددلاری را به هوا پرتاب میکنید، اسکناسها در هوا پخش میشوند.
اکنون در مدت چند ثانیه مردم نگاه میکنند، میبینند که اسکناسها در هوا پخش شدهاند و میفهمند که این پول مجانی است. ظرف چند ثانیه مردم از حالت طبیعی و منطقی به حالت آشفته درمیآیند و دیوانهوار داد میزنند، جیغ میکشند، دیگران را محکم میگیرند، آنها را هل میدهند و از روی آنها میپرند و شلوغ میکنند. آنها بهدنبال این پول مجانیاند، زیرا فقط مقدار مشخصی از آن وجود دارد. دیگران هم دنبال آن پول هستند. این پول خیلی زود تمام خواهد شد. اگر عجله نکنید، چیزی نصیبتتان نخواهد شد و مردم تا وقتی که تمام پول تمام نشده دیوانهوار بهدنبال آن هستند.