کتاب 275 روز بازرگان (نقد و تفسیر نخست وزیر مهدی بازرگان) نویسنده: مسعود بهنود ناشر: نشر علم
معرفی کتاب 275 روز بازرگان اثر مسعود بهنود
"275 روز بازرگان" اثری است از "مسعود بهنود" که در ادامه ی بررسی عملکرد دولت های ایران، این بار به "نقد و تفسیر نخست وزیر مهدی بازرگان" می پردازد. این اثر در واقع، تاریخی از تحولات ایران ارائه می کند که از سرنگونی رژیم پهلوی تا خاتمه ی راه دولت موقت، به نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان را تجزیه و تحلیل می نماید.
"مسعود بهنود" کتاب را با نجوای اعتراضات مردم که رفته رفته به فریاد انقلاب تبدیل شد آغاز کرده و این برهه ی التهاب آمیز تاریخ معاصر ایران را تا درماندگی شاه وقت، استیصال او در حفظ سلطنت و نهایتا خروج از ایران و رو به وخامت رفتن بیماری اش پیگیری می کند. سپس نوبت به دولت سی و هفت روزه ی بختیار می رسد که تا پیش از این سیاست مداری گمنام بود و در این برهه تلاش کرد تا با چنگ و دندان، سلطنت از دست رفته را حفظ کند و در مقابل انقلاب مردمی بایستد. کوشش های او نیز با شکست رو به رو شده و سرانجام با ورود امام خمینی (ره)، کابینه ی مهندس مهدی بازرگان، به عنوان نخست وزیر منتخب روی کار می آید.
"مسعود بهنود" در "275 روز بازرگان"، نقش جامعه ی روحانیت، مقاومت و مبارزات بلندمدت آنان را تحلیل می کند و عملکرد روحانیت، از سید جمال الدین اسدآبادی تا آیت الله خمینی (ره) را در برچیدن شیوه ی حکمرانی سلطنتی با سابقه ی چند صد ساله زیر ذره بین قرار می دهد. کتاب با تحلیل موقعیت مهندس بازرگان که خود از یاران دکتر مصدق بود، در راس نخستین دولت بعد از فروپاشی نظام سلطنتی پیش می رود و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار می دهد.
رونق کار آقای . م ، داود را که یک چاپخانه کوچک در نزدیکی کارگاه او داشت به صرافت انداخت که او نیز دست به کار شود . او نیز با دو ماشین چاپ ملخی و افست خود ، از آن فقط عکس های شاه ، رضاشاه ، شاه و ملکه و ولیعهد را چاپ می کرد . او نیز مشتریان همیشگی داشت و در مواقع عادی با اطمینان عکس ها را چاپ می کرد و در انبار می گذاشت . سرانجام خریداران سر می رسیدند او در اندازه های مختلف ، در وضعیت های گوناگون پوسترها و عکس هایی از شاه داشت . بیشتر کسانی که به کارگاه آقای . م می رفتند ، سری هم به چاپخانه داود می زدند . از شروع کار جدید آقای م ، گاه پیش می آمد که شهردار ، رئیس دانشگاه یا مدیر کارخانه ای با عجله می رسید و مجسمه آماده ای را می خرید و فورا سوار وانت می کرد و به شهر ، دانشگاه یا کارخانه خود می برد . در این مواقع آقای م می فهمید حادثه ای اتفاق افتاده و کسانی دستگیر شده اند . اما از اواسط سال ۵۵ این مشتری ها بیشتر شدند تا روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ که سه تا از ساخته های آقای . م در تبریز شکست و تعدادی از چاپ شده های داود نیز سوزانده شد . دو روز بعد استانداری آذربایجان شرقی سفارش مجسمه های جدیدی داد و ۲۰ هزار پوستر نیز داود چاپ کرد تا ماموران ساواک به تبریز ببرند . اما از اواسط سال ۵۷ دیگر کسی به سراغ داود نیآمد . از انبار بزرگ او در عرض دو ماه فقط ۲۰۰ تائی به فروش رفت ، آنهم برای شهرستانها .
مسعود بهنود 28مرداد ماه سال 1325در تهران به دنیا آمد .
وی کارش را به عنوان روزنامهنگار از سال ۱۳۴۲ شروع کرد و آثاری در زمینه سیاست و تاریخ معاصر ایران به رشته تحریردرآورد .
وی از همان کودکی به کار روزنامه نگاری علاقمند می شود تا آنجا که تمایلی به درس و مدرسه از خود نشان نمی دهد تا آنجا که از مدرسه البرز اخراج می شود ، با این که از مدرسه اخراج شده بود به صورت اختیاری در کلاس های درس دانشگاه تهران حضور پیدا می کند و برای اینکه شبیه دانشجویان شود به گفته خود کراوات زده و عینک مادربزرگش را نیز بر چشم می زند تا رنگ و بوی دانشگاه را بگیرد !
به هر حال و با اصرار دوستان و آشنایان دیپلم را می گیرد و در کنکور شرکت می کند، بهنود خود در این زمینه می گوید :«رفتم دانشگاه، دانشکدهی ادبیات. در این موقع من یک روزنامهنگار جدی شده بودم. در مجلهی روشنفکر، معاون سردبیر شده بودم. این موقع واقعا دنبال تحصیلات کلاسیک نبودم. یک ذره هم برایم زشت بود. ۲۳ سالم بود. آدمهایی مثل شاملو و آلاحمد و اینها فکر میکردند من لیسانسم را گرفتهام. بعد نمیشد بگویم من تازه کنکور دادم. این قسمت را پنهان میکردم. من سه چهار سال بود میرفتم دانشگاه تهران. دیگر همه من را میشناختند.»
بعد از قیام 15خرداد قم و تبعید امام خمینی حرکتهای پراکنده ای در دانشگاه صورت می گیرد و عده ای از جمله مسعود بهنود دستگیر می شوند ، وی مدعی است در قیام 15خرداد 42نقش داشته و سهم خود را اینگونه به تصویر می کشد «درست بعد از ۱۵ خرداد. ۱۵ خرداد من دبیرستان بودم. جزو اولین گزارشهایی که من از شهر نوشتم همین گزارش ۱۵ خرداد بود برای روزنامهی اطلاعات. درست بعد از ۱۵ خرداد. ۱۵ خرداد من دبیرستان بودم. جزو اولین گزارشهایی که من از شهر نوشتم همین گزارش ۱۵ خرداد بود برای روزنامهی اطلاعات.»
با این که نتوانسته بود تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه دهد با استفاده از یک قانون که بعدها به تصویب رسید کار تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد !
مجموعه آثار مسعود بهنود
- از سید ضیاء تا بختیار
- ۲۷۵ روز بازرگان
- حروف، دو حرف و حرف دیگر
- این سه زن، (شرح زندگی «مریم فیروز»، «اشرف پهلوی» و «ایران تیمورتاش»)
- کشتهگان بر سر قدرت
- از دل گریختهها
- ضد یاد
- امینه
- ما میمانیم
- گلوله بد است
- شاید حرف آخر
- در بند اما سبز
- خانوم
- ضد یادها
- پس از یازده سپتامبر
- کوزه بشکسته
دیدگاه خود را بنویسید