کتاب این سه زن (اشرف پهلوی – مریم فیروز – ایران تیمورتاش) متن کامل

مسعود بهنود , نشر علم

از {{model.count}}
انتخاب نوع جلد:
نوع جلد را انتخاب کنید.
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحات: 463
  • ناشر: علم
  • شابک 13 رقمی | ISBN-13: 978-9644050558
  • نوع کاغذ / نوع صحافی: تحریر سفید / دوخت
  • کیفیت محصول: A
  • دسته بندی و موضوع: داستان تاریخی ادبیات داستانی ادبیات معاصر دهه 2000 میلادی ادبیات ایران
انتخاب نوع جلد:
نوع جلد را انتخاب کنید.
تعداد
نوع
فروشنده فروشنده: دیجی کتاب
آماده ارسال
ناموجود
350,000
33%
235,000 تومان
  • {{value}}
کمی صبر کنید...
فقط {{model.stock}} عدد مانده است.

کتاب این سه زن ( سرنوشت اشرف پهلوی – مریم فیروز – ایران تیمورتاش ) متن کامل نوشته مسعود بهنود , انتشارات علم

معرفی کتاب این سه زن اثر مسعود بهنود

«این سه زن» روایت تاریخی مفصلی از انتهای حکومت قاجار تا اواسط حکومت محمدرضا پهلوی ارایه می کند که علاوه بر آشنایی به زندگی سه شخصیت اصلی کتاب، مخاطب می تواند با دوره ای تاریخی از ایران معاصر آشنا شود. هرچند نباید غافل شد و به روایت شخصی نگارنده در مورد حقایق ماجرا بسنده کرد.در این کتاب علاوه بر اینکه در مورد زندگی رضاشاه از کودکی تا به قدرت رسیدن و مرگش مسائل و اموراتی را شرح می دهد، در عین حال هم اشاراتی به این سه زن میکند. فصل های پایانی کتاب در مورد اتفاقات بعد از رضاشاه است. اقدامات این سه زن و تاثیراتی که ایران تیمورتاش ، اشرف پهلوی و مریم فیروز بر سرنوشت دولت پهلوی و کشور گذاشته اند. در نهایت بدلیل سبک داستانی و علی الخصوص نثر روان نویسنده به راحتی می توان آن را به هر نوع مخاطبی با هر سلیقه ای پیشنهادش داد.

کتاب این سه زن (اشرف پهلوی – مریم فیروز – ایران تیمورتاش) تاریخ نیست. رمان هم نیست. شاید یک روایت تاریخی بتواند باشد، شاید. فکر اولیه آن حدود بیست قبل از نگارش به سر نویسنده یعنی مسعود بهنود افتاده بود. دلیل نگارش کتاب سه زن را از زبان خودش بخوانید: نه به این شکل، بلکه فقط به قصد نوشتن سرگذشت تیمورتاش. و آن هم در شبی که به اتفاق پروانه و بزرگ حائری و هرمز فرزین در پاریس، در آن آپارتمان قدیمی به دیدار زنی رفتم که از بچگی درباره او شنیده بودم. وقتی او را در میان تصاویر پدرش دیدم و هنوز پس از ۴۰ سال که از قتل تیمورتاش می گذشت در گفتگوی او به سرم افتاد داستان زندگی این سه زن را بنویسم. رژیم پهلوی سرکار بود و نمی شد. بار دیگر، در زمان جنگ که ایران به ایران آمده بود، خیالم را باز گفتم. دو سه بار پای خاطره گویی هایش نشستم. ولی رفت که با مدارک و عکس و اسناد برگردد و برنگشت. یادداشت ها را در قفسه کارهای ناتمام گذاشتم.

از دیگر سو، در همه این سال ها که با تاریخ، روزگار می گذرانم، بارها قصد داشتم که درباره فرمانفرما بنویسم. جز آن که نوشتن درباره رضاخان ماکسیم که شاه شد هم سالهاست در سرم بوده است. اما اعتراف می کنم که نوشتن درباره خانم مریم فیروز همین اواخر، و بعد از آن که کتاب خاطرات کیانوری را خواندم به سرم افتاد. فکر به هم پیوستن قصّه این سه زن (مریم فیروز، ایران تیمورتاش و اشرف پهلوی) سال پیش و ضمن گفتگو با یکی از نوادگان ناصرالدین شاه، جرقه زد. چون دست بر قلم رفت، لازم آمد که پدران این سه زن را نیز بشناسانم. و این کاری دشوار بود، چرا که قصد روایت داشتم و روایت نه قهرمان پروری می طلبد و نه حقیر و دشنام. و در حالی که اینها همه – سه زن و پدرانشان – معاصران ما هستند و حّب و بغض درباره آنها جاری و ساری، کار آسان نبود.


سرنوشت این سه زن :

اما، ورای این ها، کتاب این سه زن بدان می ماند که عکسی شلوغ و پر نفر را برداشته ام و در آن سن تن را بزرگ کرده، زیر ذره بین نهاده ام. تصویر آن سه زن را. آنها در حالی که هیچ شباهتی به یکدیگر نمی برند، از جهاتی شبیه به یکدیگرند. هر سه پدری داشته اند که به او می بالیدند، و هر سه در خیال آن بوده اند که داد پدر را بستانند و هر سه بیش از برادران خود بدن کار موفق شدند. و این همه در یک مقطع تاریخی رخ داد. دو تن آنها، لامحال در مقابل آن دیگری قرار گرفتند. یکی (ایران تیمورتاش) هفت تیر برداشت و تا انتقام خون پدر را از قاتلان نگرفت آرام ننشست.

آن دیگری (مریم فیروز) علیرغم خاستگاه طبقاتی خود توده ای شد و ماند. بی آنکه از کمونیسم چیز زیادی بخواند و بداند، این راه را برای انتقام گیری از پهلوی ها، برگزید. و آن سومی (اشرف پهلوی) که در مقابل این ها قرار  گرفت در شهریور ۱۳۲۰ از اصفهان به تهران آشوب زده برگشت، تا ارثیه پدر را که سلطنت بود حفظ کند و خود را در این کار محکم تر از برادر دو قلویش می دید.و بود. مقطعی که این هر سه مستقل و رها شدند، شهریور ۱۳۲۰ بود. رضاشاه برای هر سه آنها قفس ساخته بود و رژیم اختناق آور او، این هر سه (حتی دخترش را) به نوعی در حبس کرده و با سقوط وی هر سه بال گشودند. رقابت و کین خواهی های این سه زن، بر تاریخ ایران اثرها نهاد. قربانی ها گرفت. از پزشک احمدی، آیرم، محمد مسعود، احمد دهقان و … هر سه آنها برادران و کسانی داشتند که از رفتار بازشان می داشتند. و هر سه اهل خطر بودند.

زمان نگارش کتاب :

در زمانی که کتاب سه زن مسعود بهنود نوشته شده (سال های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴)، از آن میان ایران تیمورتاش درگذشته و آن دو دیگر زنده بوده اند. و این دو که زنده بودند خاطراتی نوشته اند که هر کدام به دلیلی دربرگیرنده همه داستان زندگی شان نیست. و همه آن چیزی را نمی گویند که گفتنی است. کوشش نویسنده برای بازگویی حقایق – به دور از جهت گیری ها- او را در جاهایی به جنگ با باورها می برد.

فهرست کتاب سه زن :

  • رضاشاه
  • فرمانفرما
  • تیمورتاش
  • کودتا
  • اتحاد
  • آرزوهای بزرگ
  • سرخوشی
  • آغاز رنج ها
  • نوعی از آزادی
  • انتقام
  • فریاد
  • درد و شادی
  • فرار
  • کین

 



مسعود بهنود,کتاب های مسعود بهنود

مسعود بهنود 28مرداد ماه سال 1325در تهران به دنیا آمد .

وی کارش را به عنوان روزنامه‌نگار از سال ۱۳۴۲ شروع کرد و آثاری در زمینه سیاست و تاریخ معاصر ایران به رشته تحریردرآورد .

وی از همان کودکی به کار روزنامه نگاری علاقمند می شود تا آنجا که تمایلی به درس و مدرسه از خود نشان نمی دهد تا آنجا که از مدرسه البرز اخراج می شود ، با این که از مدرسه اخراج شده بود به صورت اختیاری در کلاس های درس دانشگاه تهران حضور پیدا می کند و برای اینکه شبیه دانشجویان شود به گفته خود کراوات زده و عینک مادربزرگش را نیز بر چشم می زند تا رنگ و بوی دانشگاه را بگیرد !

به هر حال و با اصرار دوستان و آشنایان دیپلم را می گیرد و در کنکور شرکت می کند، بهنود خود در این زمینه می گوید :«رفتم دانشگاه، دانشکده‌ی ادبیات. در این موقع من یک روزنامه‌نگار جدی شده بودم. در مجله‌ی روشنفکر، معاون سردبیر شده‌ بودم. این موقع واقعا دنبال تحصیلات کلاسیک نبودم. یک ذره هم برایم زشت بود. ۲۳ سالم بود. آدم‌هایی مثل شاملو و آل‌احمد و این‌ها فکر می‌کردند من لیسانسم را گرفته‌ام. بعد نمی‌شد بگویم من تازه کنکور دادم. این قسمت را پنهان می‌کردم. من سه چهار سال بود می‌رفتم دانشگاه تهران. دیگر همه من را می‌شناختند.»

بعد از قیام 15خرداد قم و تبعید امام خمینی حرکتهای پراکنده ای در دانشگاه صورت می گیرد و عده ای از جمله مسعود بهنود دستگیر می شوند ، وی مدعی است در قیام 15خرداد 42نقش داشته و سهم خود را اینگونه به تصویر می کشد «درست بعد از ۱۵ خرداد. ۱۵ خرداد من دبیرستان بودم. جزو اولین گزارش‌هایی که من از شهر نوشتم همین گزارش  ۱۵ خرداد بود برای روزنامه‌ی اطلاعات. درست بعد از ۱۵ خرداد. ۱۵ خرداد من دبیرستان بودم. جزو اولین گزارش‌هایی که من از شهر نوشتم همین گزارش  ۱۵ خرداد بود برای روزنامه‌ی اطلاعات.»

با این که نتوانسته بود تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه دهد با استفاده از یک قانون که بعدها به تصویب رسید کار تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد !


مجموعه آثار مسعود بهنود


 -       از سید ضیاء تا بختیار

-         ۲۷۵ روز بازرگان

-         حروف، دو حرف و حرف دیگر

-          این سه زن، (شرح زندگی «مریم فیروز»، «اشرف پهلوی» و «ایران تیمورتاش»)

-         کش‍ته‌گان بر سر قدرت

-        از دل گریخته‌ها

-         ضد یاد

-        امینه

-        ما می‌مانیم

-        گلوله بد است

-         شاید حرف آخر

-         در بند اما سبز

-        خانوم

-        ضد یادها

-        پس از یازده سپتامبر

-        کوزه بشکسته


محصولات مرتبط

قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحات
463
ناشر
علم
شابک 13 رقمی | ISBN-13
978-9644050558
نوع کاغذ / نوع صحافی
تحریر سفید / دوخت
کیفیت محصول
A
دسته بندی و موضوع
داستان تاریخی
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
دهه 2000 میلادی
ادبیات ایران

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
اشتراک‌گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!