کتاب خاطرات و واقعیات | بهرام افراسیابی

انتشارات مهرفام

از {{model.count}}
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • قطع / نوع جلد: وزیری/جلد سخت
  • تعداد صفحات: 400
  • ناشر: مهرفام
  • نوع کاغذ / نوع صحافی: تحریر سفید/دوخت
  • شابک (ISBN): 9789646357519
  • وضعیت ظاهری محصول: نو / به علت قدیمی بودن امکان زدگی های جزئی روی کتاب وجود دارد.
تعداد
نوع
فروشنده فروشنده: دیجی کتاب
آماده ارسال
ناموجود
110,000 تومان
  • {{value}}
کمی صبر کنید...
فقط {{model.stock}} عدد مانده است.

معرفی کتاب خاطرات و واقعیات اثر بهرام افراسیابی ؛ این کتاب به دوره محمدرضا پهلوی مربوط میشود  در این کتاب شما با مرز بین واقیعت و خاطرات آن دوران از دیدگاه نویسنده آشنا می شوید. در این کتاب علاوه بر شخص شاه، شخصیت هایی دیگر مانند فرح پهلوی و... در زیر ذره بین قرار می گیرند.با گذشت زمان عجايب و شگفتي‌هاي تاريخ بيشتر ملموس و برجسته مي‌گردد و آنان كه خود شگفتي‌سازند در برابر شگفتي‌ها قرار مي‌گيرند با تمام شگفت‌انگيزي كم‌رنگ مي‌گردند. حضور ستارگان ملكه‌ها، پارشاهان و قهرمانان در سرزمين‌هاي عجايب گوياي اين واقعيت است. از جمله اين كه گفته مي‌شود وقتي كلئوپاترا به سرزمين مصر پا نهاد تگرگ گرفت. كلئوپاترا در زير تگرگ مشاهده نمود كه حيوانات براي در مصون ماندن به گوشه‌اي امن پناه مي‌برند، از اين رو او هم به تبعيت از حيوانات براي در امان ماندن از ضربات تگرگ در كنجي پناه گرفت و در حالي كه تمام آداب و تشريفات و موقعيت خويش را زير پا مي‌نهاد بسان همان حيوانات تگرگ‌زده زبون چاره‌اي جز گزير و پناه‌جوئي نداشت....اکنون می توانید این کتاب بسیار زیبا و نایاب را با تخفیف از دیجی کتاب خرید نمایید.

محصولات مرتبط

زندگی نامه بهرام افراسیابی

بهرام افراسیابی در شهر حافظ - شیراز - در محل دروازۀ کازرونی دولت به دنیا آمد. از کودکی به دو چیز عشق می‌ورزید. موسیقی و کتاب؛ هرچند هیچ یک از این دو به راحتی در دسترس وی قرار نمی‌گرفت اما او تا آنجا که می‌توانست آن‌ها را به دست می‌آورد. به گفتۀ خودش «این دو در تمام طول زندگی بهترین انیس و مونسم شدند و هستند.»

نوشتن ذوق است. زمانی است که انسان می‌خواهد بنویسد. به نظرم کاری که با ذوق و از درون نتراود، کار خوبی نمی‌شود.

افراسیابی دوران ابتدایی را در دبستان سلطانی شیراز، که مدرسه‌ای سنتی و قبلاً متعلق به یکی از افراد بانفوذ بوده و آن را وقف کرده بود، گذراند و سال آخر دبیرستان را هم در همان مدرسه به پایان رساند.

پس از گذراندن دوران دبیرستان و طی کردن خدمت سربازی، عازم آلمان شد و از آنجا به اتریش رفت و در دانشگاه «اینسبورگ» مشغول به تحصیل شد. بعد از خواندن دروس فلسفه، برای تکمیل زبان آلمانی به وین رفت و به دلیل علاقه‌مندی به فراگیری زبان، عازم لندن شد و مدت 6 سال در کالج لندن انگلستان به فراگیری زبان انگلیسی و زبان‌شناسی پرداخت. سپس به ایران بازگشت و در سال 56-1355 در مقطع کارشناسی ارشد در همان رشته وارد دانشگاه تهران شد. آن سال‌ها که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود جوّ انقلاب او را در بستری که سال‌ها در ذهنش موج می‌زد، قرارداد و با نگارش نخستین کتابش که بسیار با اقبال رو به رو شد همۀ زندگی‌اش را صرف نگارش کتاب کرد و آنچه را می‌خواست، به دست آورد و سیراب شد. نگارش حاصل این تلاش مستمر، نزدیک به یکصد عنوان تألیف و ترجمه با موضوعات تاریخی، سیاسی، رمان و انواع ترجمه است.

کتاب‌های برگزیده بهرام افراسیابی:

مرز پرگهر: ایران خورشید تمدن جهان
معمای شاه مات
الماس‌های تاریخ
عقاب کلات: خاطرات طبیب مخصوص نادر
الماس‌های قاتل
غروب استایلز

مصاحبه جذاب و زیبای بهرام افراسیابی با ایبنا

هنر ماندگار ترجمه و تاليف

مريم مقيمي_ نويسندگي، هرچند، يك استعداد است و پرورش اين استعداد نويسنده را متبحر و پرتوان مي‌سازد؛ اما پرداختن به جنبه‌هاي مختلف آن مثل تاليف و ترجمه توأمان، هنري است كه نويسنده را شايد سريع‌تر از بقيه، به كمال نويسندگي مي‌رساند. جان كلام نويسنده در تاليفات خود، تمامي دانش و اطلاعاتي است كه ثمره سال‌ها تلاش و همه آن چيزي است كه در گذر عمر خود اندوخته و در نهايت سخاوتمندي در اختيار مخاطب قرار مي‌گيرد و اين هنري است بس بزرگ. اما نويسنده‌اي كه تنها به اندوخته‌هاي خود اكتفا نمي‌كند و هنرمندانه، دانش و تجربه ديگران را ترجمه كرده و آن‌ها را به مخاطب ارايه مي‌كند؛ هم در انتقال علم و ايجاد رابطه بين نويسندگان ديگر و مخاطبانشان مي‌كوشد و هم با تاثيرگذاري تجربه تاليف بر ترجمه و نيز تجربياتي كه از ترجمه‌هاي خود بر آثار تاليفي اش به دست آورده، ماحصل كار را به كام خواننده، شيرين‌تر و گواراتر مي‌كند. «بهرام افراسيابي» از جمله نويسندگاني است كه تجربه تاليف و ترجمه را با هم آميخته و به عنوان مترجمي پركار و مولفي كوشا، شناخته شده است. عصر يك روز برفي، در خانه مسكوني افراسيابي، ميهمانش شديم و او با حوصله، به پرسش‌هايمان پاسخ داد.

افراسيابي

بهرام افراسيابي در بيستم آبان ماه 1320 در شهر حافظ -‌شيراز-‌ در محل دروازه كازروني دولت به دنيا آمد. در آن زمان به دليل وقوع جنگ و در مضيقه بودن مردم پدر افراسيابي هرچند از نظر مادي در سطح ضعيفي به سر مي‌برد اما روحيه و حافظه‌اي بس شگرف و خطي خوش داشت. وي با زبان انگليسي آشنا و در اداره دارايي مشغول به كار بود.

بهرام افراسيابي از كودكي به دو چيز عشق مي‌ورزيد. موسيقي و كتاب؛ هرچند هيچ يك از اين دو به راحتي در دسترس وي قرار نمي‌گرفت اما او تا آنجا كه مي‌توانست آن‌ها را به دست مي‌آورد. به گفته خودش «اين دو (كتاب و موسيقي) در تمام طول زندگي بهترين انيس و مونسم شدند و هستند».

افراسيابي دوران ابتدايي را در دبستان سلطاني شيراز -‌كه مدرسه‌اي سنتي و قبلا متعلق به يكي از افراد بانفوذ بوده و آن را وقف كرده بود-‌ گذراند و سال آخر دبيرستان را هم در همان مدرسه به پايان رساند.

پس از گذراندن دوران دبيرستان و طي كردن خدمت سربازي، عازم آلمان شد و از آنجا به اتريش رفت و در دانشگاه «اينسبورگ» مشغول به تحصيل شد. بعد از خواندن دروس فلسفه، براي تكميل زبان آلماني به وين رفت و به دليل علاقه‌مندي به فراگيري زبان، عازم لندن شد و مدت 6 سال در كالج لندن انگلستان به فراگيري زبان انگليسي و زبان شناسي پرداخت. سپس به ايران بازگشت و در سال 56-‌ 1355 در مقطع كارشناسي ارشد در همان رشته وارد دانشگاه تهران شد. آن سال‌ها كه مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي بود جوّ انقلاب او را در بستري كه سال‌ها در ذهنش موج مي‌زد، قرارداد و با نگارش نخستين كتابش -‌كه بسيار با اقبال روبه‌رو شد -‌ همه زندگي‌اش را صرف نگارش كتاب كرد و آنچه را مي‌خواست، به دست آورد و سيراب شد. نگارش حاصل اين تلاش مستمر، نزديك به 100 عنوان تاليف و ترجمه با موضوعات تاريخي، سياسي، رمان و انواع ترجمه است.



-‌ نويسندگي را از چه سالي شروع كرديد؟

نويسندگي با كتابخواني و مطالعه، پيوندي ناگسستني دارد و در حقيقت، كتابخواني ريشه و اساس نويسندگي است و خدا را شكر مي‌كنم كه علاقه من به مطالعه و كتاب در كودكي، آنقدر بوده كه بتواند مرا به سمت و سوي نوشتن سوق دهد. به ياد دارم در زمان كودكي، پدرم روزانه يك ريال به من مي‌داد. من عاشق كتاب بودم و اين يك ريالي‌ها را جمع مي كردم و وقتي به 28 ريال مي‌رسيد، كتاب مي‌خريدم. كتاب مختارنامه و رستم‌نامه را از همين طريق تهيه كردم. شب پيش از خريد كتاب دلم مي‌خواست كه همان ساعت صبح برسد. بعد از خريد كتاب خواندن آن را از همان جلو كتابفروشي شروع مي‌كردم تا به منزل مي‌رسيدم. به اين ترتيب در طي يك سال كتاب‌هاي زيادي را مي‌خواندم يا مثلا در كلاس پنجم، بسياري از اشعار حافظ را حفظ كرده بودم و مشاعره مي كردم. گاهي، كتابي را هفته‌اي يك، دو ريال كرايه مي‌كردم و زير نور تيرهاي چراغ برق آن را مي‌خواندم و به اتمام مي‌رساندم. به اين ترتيب با كتاب بزرگ شدم و اولين كارم سال 1352 كتاب ضرب‌المثل‌هاي ايراني بود كه معادل آن‌ها را به انگليسي در آن كتاب آوردم. اين كتاب در سال اول سه بار چاپ شد. بعد از آن، كتاب گرامري بود كه آن را نيز بعد از انقلاب ترجمه كردم و اين كارها تا الان ادامه دارد.


-‌ براي چاپ و نشر اولين آثارتان با مشكلي هم روبه‌رو بوديد؟

بدون مشكل هم نبود، در فضاي اوايل انقلاب و فضاي آزادي كه به وجود آمده بود، كتابي را ترجمه كردم به نام «عربستان بي‌سلاطين»، زماني كه براي چاپ آن به ناشر مراجعه كردم ناشر در جواب گفت كه فقط آثار نويسندگان مشهور و معروف را چاپ مي‌كند. اين برايم مشكل بود. تا اين كه نويسنده اين كتاب به عنوان شرق‌شناس به ايران آمد. شنيده بود كه كتابش را من ترجمه كرده‌ام. كتاب را برايم امضا كرد و مطلبي به عنوان يادگاري نوشت. بعد از اين اتفاق، ناشر از من خواست تا كتاب را براي چاپ به انتشارات او واگذار كنم اما من اين كار را نكردم. خودم چاپش را به عهده گرفتم و بعد، به تمام ادارات و بانك‌ها رفتم و به فروش آن اقدام كردم. به ياد دارم كه 2 كتاب را فروختم و با پولي كه از آن به دست آوردم، ساكي را تهيه كردم، كتاب‌ها را در آن مي‌گذاشتم و با نصف قيمت مي‌فروختم. اين كار باعث شد عده زيادي كتاب‌هايم را بخرند چون از اين حركت خيلي راضي بودند.


-‌ با مراجعه به كارها و آثارتان معلوم مي‌شود كه «زندگي نامه نويسي» را هم انجام مي‌دهيد. اولين بار زندگي‌نامه چه كسي را نوشتيد؟

اوايل انقلاب، آيت‌الله طالقاني فرد مطرحي در جامعه بود و من دوست داشتم زندگي نامه ايشان را به رشته تحرير درآورم و اين كار انجام شد. براي تهيه اين اثر، به طالقان رفتم، ‌برادر و خانواده ايشان را ملاقات كردم. اين كتاب با منابع موثقي كه در دست بود، يك هفته قبل از سالگرد فوت ايشان به چاپ رسيد.

بعد از آيت‌الله طالقاني، زندگي‌نامه كامل و جامعي از دكتر مصدق نوشتم. در حقيقت اين انقلاب جرقه بسيار بزرگي بود كه من را در مسير نويسندگي انداخت و در همان جريان هدايت كرد.


-‌ كارهايتان اساسا بر چه محورهايي است؟

بيشتر تاليفاتم تاريخي و سياسي‌اند. رمان و ترجمه هم دارم. كارهاي متنوعي را هم انجام داده‌ام؛ مثلاتاريخ فوتبال را هم نوشته‌ام.


-‌ كتاب‌هايي كه مي‌نويسيد مخاطب خاصي دارند؟

بله،‌ شناخت و انتخاب مخاطب مهم است. البته تاريخ را همه دوست دارند و مي‌خوانند. تاريخ به خودي خود خشك است اما وقتي به زبان داستان و در قالب هنر قرار مي‌گيرد، شيرين مي‌شود اما بسياري از تاليفات را بايد براي مخاطبان خاص نوشت. به عنوان مثال دليل تهيه كتاب گلستان نفيس سعدي و ترجمه آن به زبان انگليسي. اين بود كه شبي در فرودگاه بودم و كتاب رماني را كه به نام «شكار مرغ عشق» نوشته بودم، در دست داشتم. دختر و پسر ايراني كه مقيم خارج بودند، نتوانستند روي كتاب و عنوان آن را صحيح تلفظ كنند و من به اين فكر افتادم تا گلستان سعدي را با ترجمه و فونوتيك كه قابل خواندن و فهم براي ايرانيان مقيم خارج از كشور باشد، را تهيه كنم و به چاپ برسانم؛ اين كار را هم كردم. بنابراين شناخت مخاطب است كه من را به اين كار ترغيب كرد.


-‌ درباره كتاب «گلستان سعدي» كه اعراب‌گذاري و ترجمه كرده‌ايد، توضيح دهيد.

براي اين كار، به گلستان‌هاي متعددي كه وجود داشتند مراجعه كردم و متوجه شدم كه در آن‌ها اختلاف‌هايي وجود دارد. به فكر افتادم تا نسخه‌اي را پيدا كنم كه اصل باشد و خوشبختانه چون جوينده يابنده است، توانستم آن را پيدا كنم. اين نسخه 27 سال، پيش از مرگ سعدي نوشته شده و به خط «ياقوت مستعصمي» است كه سعدي خودش بعد از نوشتن اين گلستان، تصحيحاتي روي آن انجام داده است. شعرهاي اين كتاب به صورت منظوم ترجمه شده و براي آن كه اعتبار بين‌المللي پيدا كند، بايد از طرف سازمان معتبري تاييد مي‌شد كه سازمان يونسكو بعد از 2 سال مطالعه روي آن، كتاب را تاييد و به نام نادر ترين گلستان سعدي در جهان ثبت كرد.


-‌ چقدر روي منابع به دست آمده براي آثارتان حساس هستيد؟

«آفتاب آمد، دليل آفتاب»، همين كتاب سعدي حساسيت من را نشان مي‌دهد. براي بعضي از كارها به مسافرت مي‌روم. براي به دست آوردن منبع و كار پژوهشي‌اي كه داشتم، به ليبي رفتم. تا دقيق‌ترين منبع را پيدا نكنم آرام نمي‌گيرم و تا به هدف نرسم، مسيرم را ادامه مي‌دهم تا به آن نقطه كه مي خواهم برسم. به دنبال آن چيزي كه هستم بايد در نهايت جوابش را بگيرم وگرنه دست‌بردار نيستم.


-‌ كدام يك از كارهايي را كه انجامداده‌ايد بيشتر دوست داريد؟

همه، جزيي از وجودم هستند و در آن مقطعي كه آن‌ها را مي‌نوشته‌ام، با عشق بوده است. ساده‌ترين آن بهترين آن است. اگر عشق نبود اصلا به وجود نمي‌آمد. هيچ فرقي بين آن‌ها نيست.


-‌ نوشته‌هايتان به سفارش ناشر است؟

تا به حال سفارش نگرفته‌ام. نوشتن ذوق است. زماني است كه انسان مي‌خواهد بنويسد. به نظرم كاري كه با ذوق و از درون نتراود، كار خوبي نمي‌شود. البته بعضي از من خواسته‌اند كه مطلبي را بنويسم، اما اول موضوع آن را ارايه داده‌ام و آن‌ها پذيرفته‌اند. در بين همه تاليفات و ترجمه‌ها، استثنايي هم بوده، مثل سفارش ترجمه ديوان امام(ره) و تفسير سوره حمد ايشان.


-‌ رمان غير تاريخي هم نوشته‌ايد؟

بله.


-‌ مخاطبان رمان‌هايتان در چه گروه سني‌اند؟

رمان‌هايم بيشتر سنتي‌اند. هم جوان پسندند و هم گروه بزرگسال آن‌ها را مي‌خواند.


-‌ چند ساعت در روز مطالعه مي‌كنيد؟

صبح بعد از ورزش، سراغ كتاب مي‌روم و تا شب مطالعه مي كنم. غرق در مطالعه‌ام از صبح تا شب، ساعت ندارد.


-‌ خانواده چقدر اهل مطالعه‌اند؟

دخترهايم يكي نقاش است و ديگري كارشناسي ارشد انرژي اتمي دارد و هميشه مشغول مطالعه است. همسرم هم فرهنگي بوده و مطالعه مي‌كند.


-‌ اگر بخواهيد كتابي را بخوانيد سراغ چه موضوعي مي‌رويد؟

به نظر من به طور كلي كتاب را نمي‌توان گزينش كرد، مطالعه را هميشه دوست دارم اما در حال حاضر ترجيح مي دهم اشعار حافظ را بخوانم. انسان، زماني از شعر چيزهايي مي‌فهمد كه در گذشته به آن نرسيده است. من اشعار حافظ را از كودكي مي خواندم و حفظ بودم، اما فهم و برداشت من از اشعار حافظ در گذشته، با الان بسيار متفاوت است. من تشنه‌ام و حافظ جامي است كه سيرابم مي‌كند. الان مفاهيم كلمات برايم متفاوت است.


-‌ به چه نويسندگاني علاقه‌منديد؟

همه نويسندگان را دوست دارم. هيچ فرقي نمي‌كند. كسي كه مي‌نويسد، عاشق است. وقتي وارد دريا مي‌شويد نمي‌توانيد بگوييد كجاي آب دريا را دوست دارم. همه‌اش درياست. لفظ نويسندگي كه بيايد، كافي است، يا وقتي وارد گلستان مي‌شويد انواع گل در آن وجود دارد. گل وحشي هم قشنگ است اگرچه به اندازه گل‌هاي ديگر عطر و بو نداشته باشد. نويسندگي مثل گلستان است. تا گل‌هاي وحشي را نداشته باشيم، به ارزش بيشتر گل‌هاي ديگر پي‌نمي‌بريم. هر نويسنده‌اي رنگ و بوي خودش را دارد و اين لازم است و بايد باشد.


-‌ شرايط جغرافيايي و محيطي بر نويسندگي شما موثر بوده است؟

شيراز شهر عشق است و شهر احساس، من بچه كوچه حافظم. شما اگر در منطقه شمالي كشور زندگي كنيد. ساز مخصوص آنجا را مي‌نوازيد. ساز شيراز به آب و هواي مخصوص شيراز نياز دارد. شرايط آب و هوايي و جغرافيايي در نوشتن بسيار موثر است.


-‌ براي اولين كارهايي كه انجام داديد، مورد تشويق كسي هم قرار گرفتيد كه بر روند كار شما تاثيرگذار باشد؟

وقتي آوازي خوانده مي‌شود، خود آواز جواب مي‌دهد. كسي كه مي‌خواند، اول به گوش خودش خوش مي‌آيد. اگر كسي صداي خوبي نداشته باشد، وقتي مي‌خواند و مورد تشويق قرار مي‌گيرد، در آوازهاي بعدي خود دقت بيشتري مي‌كند و اين تشويق بر كارش اثر مي‌گذارد. اما كسي كه صدا و آواز خوبي دارد، اگر تشويق هم نشود خودش مي‌داند كه در چه حدي است و راضي است. نوشتن هم همين طور است، نويسنده زماني كه مي‌نويسد و كارش روي غلتك مي‌افتد، ديگر روان است و روي دور خودش افتاده است.


-‌ كارهاي ترجمه را براساس انتخاب خودتان انجام مي‌دهيد؟

بله، ترجمه خيلي مهم است. من، سعدي، حافظ، شاهنامه، مثنوي و ديوان امام خميني(ره) را ترجمه كرده‌ام. اولين شعر امام(ره) را در سال 1351 ترجمه كردم، در حالي كه اشعارايشان هنوز مثل امروز شناخته شده نبودند.


-‌ در مورد ادعيه‌اي كه ترجمه كرده‌ايد توضيح دهيد؟

بعد از ترجمه ديوان امام خميني(ره) فردي براي ترجمه اشعارش به بنياد آثار امام(ره) مراجعه كرده و از آن‌ها خواسته بود تا مترجمي را معرفي كنند. آن‌ها من را معرفي كردند و موسسه الهدي براي ترجمه اشعار او از من دعوت كرد. بعد از ترجمه اشعار وي كه به دو صورت انجام دادم، يكي به صورت نظم و يكي به صورت نثر روان، رييس موسسه از من خواست تا ادعيه‌اي را هم ترجمه كنم و من هم پذيرفتم. دعاهاي مورد نظر آن‌ها را با شعر ترجمه كردم.


-‌ در زمان ترجمه ادعيه مذكور كه خود دريايي بيكرانند، چه حسي داشتيد؟

به‌رغم اين كه در قسمت فني كار مترجم، فقط كلمات به زبان ديگري تبديل مي‌شود و تمام دقت و توجه به خود كلمات است، اما به نظم در آوردن اين كلمات حس مي‌خواهد. اين حس از برقراري پيوند روح انسان با اين ادعيه حاصل مي‌شود. اگر فقط كار فني بود، شايد در مدت كمي انجام مي‌شد. به دليل تاثيرگذاري اين ادعيه و انتقال اين تاثير و ارزش‌هاي آن در ترجمه كار، به طول مي‌انجامد. بايد واژه‌هايي را پيدا كرد كه معني و مفهوم را هم حفظ كند و حس و برقراري ارتباط با اين ادعيه است كه اين كار را به سرانجام مي‌رساند.


-‌ بعد از انجام كار و به پايان رساندن آثارتان آن‌ها را آسيب‌شناسي هم مي‌كنيد؟

خير،‌ كارهاي قبلي ما جواب داده.‌ كتاب‌هايم اكثرا به چاپ دهم و دوازدهم هم مي‌رسند.


-‌ كتابي نوشته‌ايد به نام «بهائيت» درباره‌اش توضيح دهيد؟

تا به حال هرچه كتاب درباره بهائيت داشته‌ايم، در واقع به قسمتي از بهائيت پرداخته است. بسياري از مردم بهائيت را نمي‌شناسند. هر كسي كه روي اين موضوع كار كرده، به طور كامل كاري را انجام نداده است.

من در اين كتاب شكل كلي آن را نشان داده‌ام؛ از ابتدا تا انتهاي بهائيت و روند شكل‌گيري آن. با استفاده از اسناد بسياري كه سازمان تبليغات اسلامي در اختيار من گذاشت و آن اقيانوسي بود، چهل روز تمام بدون آن كه از خانه بيرون بيايم شبانه روز روي آن كار كردم. به شيراز و كوچه‌اي كه «باب» در آن بود رفتم و ديدم و همه را به تصوير كشيدم؛ چگونگي پيدايش آن‌ها، نقش انگليس و... تفاوت باب و بهائيت، خود مقوله‌اي است كه در اين كتاب به آن پرداخته‌ام. با خواندن اين كتاب بسياري از بهائيت برگشتند و بسيار اثرگذار بوده. من معتقدم كه بايد بسيار منطقي و روشن و شفاف درباره آن‌ها حرف زد. بهائيت پوچ است. لزومي به بدگويي به آن‌ها نيست. همين كه واقعيت گفته شود، توخالي بودن آن‌ها مشخص مي‌شود و من در اين كتاب واقعيت را گفتم و همه مستند و قابل اثبات است.


-‌ در تاريخ به چه شخصيتي علاقه‌منديد و دوست داريد درباره‌اش بنويسيد؟

شخصيت‌هايي مثل يعقوب ليث. او اولين كسي بود كه رفاه اجتماعي را به وجود آورد؛ پيرزنان و پيرمردان را در خانه نشاند و به جوانان گفت برايشان پول ببرند يا مثلا نادر، تخت نداشت. كلا شخصيت‌هايي كه در نهادشان مردم دوستي بود زيرا عبادت به جز خدمت خلق نيست.


-‌ وقتي كتاب تاريخ و سياست نوشته مي‌شود، خصوصا اين كه هر دو به هم آميخته باشند، بايد خط قرمزهايي را رعايت كرد، چقدر به رعايت چنين خطوط قرمز معتقد و پايبنديد؟

من واقعيت را مي‌نويسم. بدون اين كه يك كلمه را بردارم. چون سند دارم. اگر سندي نباشد نمي‌شود چيزي را نوشت اما وقتي براي گفته‌ها و نوشته‌ها سند داشته باشيد، جايي براي حرف نيست. وزارت ارشاد با تمام سختگيري‌هايي كه دارد، درباره كاري كه سند معتبر داشته باشد، منطقي برخورد مي‌كند. تمام كتاب هاي تاريخي و سياسي من سند دارند. درباره رمان هم چارچوب‌ها رعايت مي‌شوند. در نويسندگي بايد حرفه‌اي بود.


-‌ بسياري از حكومت‌ها در طول تاريخ، براي بقاي خودشان در حفظ اسناد تحريف‌هايي انجام مي‌دهند، چگونه اين تحريف‌ها را تشخيص مي‌دهيد؟

ما هميشه در تاريخ شاخص داريم. مثلا درباره اميركبير، كساني كه به او نزديك بوده‌اند و درباره‌اش مي‌نوشته‌اند، براي ما سندند و اين‌ها يكي دو نفر نيستند. ما همه را در كنار هم مي‌گذاريم و واقعيت مشخص مي‌شود. يا درباره نادر شاه، عده‌اي بوده‌اند كه در جبهه مقابل نادرشاه قرار داشته‌اند و كساني هم هر شب، گزارشاتي از نادر را مي‌نوشته‌اند. نگاه ما نگاه اصل است، نه فرع.


-‌ در كتاب‌هاي سياسي شما، چقدر اعتقادات و ديد خودتان دخالت دارد؟

سياست را نمي‌شود و نبايد از ديد خود نوشت، البته گزينش شخصيت‌ها با نويسنده است. نويسنده بايد مسايل سياسي‌اي را كه مي‌خواهد عنوان كند در كفه ترازو بگذارد. بايد معيارها را در نظر بگيرد. مثلا درباره رژيم ديكتاتوري، معيارها مشخص است و نمي‌شود نظرات و اعتقادات شخصي را دخالت داد.


-‌ كتاب هاي تاريخي شما از هم مستقل‌اند يا مكمل يكديگرند؟

تاريخ به هم پيوسته است، اما اين كه براي خواندن كتابي بايد حتما قبل از آن كتاب ديگري را خوانده باشد، خير... اين‌گونه نيست زيرا به لحاظ اخلاقي و تجاري هم قابل قبول نيست. البته كتاب‌هايي هم وجود دارند كه الزاما 2 جلدي چاپ مي‌شوند اما اكثر آثارم مستقلند و نياز به پيش خواني كتاب ديگري ندارند.


-‌ تا به حال شده كه در اواسط كار موضوع جديدي توجه شما را جلب كند و باعث شود موضوع اصلي را كنار بگذاريد و به موضوع جديد بپردازيد؟

خير، تمام كارهايي را كه مربوط به تهيه يك كتاب مي‌شود، در ابتداي امر انجام مي دهم. از منابع گرفته تا ساير زوايا و ابعاد. زيربناي كار كه انجام شد، نوشتن به دنبال آن مي‌آيد. در اصل، نوشته دنبال سند مي رود نه سند به دنبال آن فيش‌برداي و كارهاي ديگر انجام مي‌شود. چارچوب كه مشخص شد، بعد مي‌نويسم؛ بنابراين در اواسط كار پيش نمي‌آيد كه از هدف اصلي منحرف شوم.


-‌ به لحاظ قيمت و كيفيت چاپ هم روي كارهايتان نظارت داريد؟

زماني كه با ناشر كار مي كردم روي قيمت تاكيد داشتم و مي‌خواستم كه هزينه حق‌التاليف به آن اضافه نشود. اما الان كه مستقل هستم و خودم انتشارات دارم، بهتر مي‌توانم بر كتاب‌هايم قيمت‌گذاري كنم.


-‌ حداكثر نوبت چاپ كتاب‌هايتان چقدر بوده؟

چاپ دوازدهم هم داشته‌ام-‌ تيراژ كتاب‌ها هم به 5000 نسخه رسيده است. البته الان كمتر شده.


-‌ از طرف دولت حمايت مي‌شويد؟

خير


-‌ وضعيت مطالعه و كتابخواني را در جامعه چگونه مي بينيد؟

بسيار بد و ضعيف است. در مملكتي كه مهد علم و فرهنگ است، مردم متاسفانه با كتاب‌خواني بيگانه‌اند. اهل علم و كتاب توان مالي لازم را براي خريد كتاب ندارند. بعضي از آن‌ها كه توان، دارند كتاب نمي‌خرند! كتاب خواني بايد جزو سبد خانواده باشد. بايد فرزندان را از كودكي به كتابخواني عادت داد. آن‌ها بايد بدانند كه جايي در اتاقشان به عنوان كتابخانه وجود دارد. بهترين هديه كتاب است؛ به جاي هداياي ديگر، كتاب به يكديگر هديه كنيم. در مدارس ساعاتي براي كتابخواني اختصاص بدهند. با يك كتاب مي‌شود به دنيايي دست پيدا كرد. هيچ جامعه‌اي پيشرفت نمي كند مگر از راه كتابخواني و مطالعه كتاب.


-‌ به فكر ترجمه قرآن مجيد هم هستيد؟

خير، قرآن كتابي نيست كه بشود به راحتي آن را ترجمه كرد. من در اين مقوله اشراف ندارم. حداقل اين است كه در عربي بي‌نهايت باشيد تا بتوانيد خوب ترجمه كنيد و من نيستم.


-‌ حرف آخر.

كتاب بخوانيد. همانطور كه براي چيزهاي ديگر اندوخته مي‌گذاريد، هر

كسي اندوخته‌اي بگذارد براي كتاب تا انسان ساخته شود.

***


صميمي و بي‌تكبر


بهرام افراسيابي نويسنده‌اي است داراي تنوع ذوق و قريحه كه در رشته‌هاي مختلف قلم آزمايي كرده است. نوشته‌هاي او شامل تاليف، تحقيق تاريخي، ترجمه و توليد آثار گوناگون ديگري است. بهترين اثري كه در زمينه تحقيقات تاريخي از افراسيابي وجود دارد، كتابي است در معرفي فرقه بهائيت كه كامل‌ترين اثر تحقيقاتي درباره اين فرقه به شمار مي‌رود. وي در كتاب ياد شده، تاريخچه كاملي از فرقه بهائيت را به صورت انتقادي و با بررسي همه جوانب به رشته تحرير درآورده و كساني كه درباره تشكيلات بهائيت مطالعه مي‌كنند، مراجعه به اين كتاب برايشان ضرورت دارد.

افراسيابي نويسنده‌اي موفق، پركار و داراي سوابق مطبوعاتي و روزنامه نگاري است. و از جمله نويسندگان موفق دنياي نشر و مطبوعات به شمار مي‌رود.

كتاب شرح زندگي و سوانح «دكتر حسين فاطمي» (وزير امور خارجه دكتر مصدق و سخنگوي دولت و مدير روزنامه باختر امروز) در زمره بهترين آثار تاريخي اوست. همچنين آثار وي درباره «محمد خاتمي» و ديگر چهره‌هاي سياسي تاريخ معاصر از جمله آثاري اند كه شايان تقديرند. آثار داستاني افراسيابي اغلب زيربنايي تاريخي دارند و تعداد زيادي رمان تاريخي از وي نشر يافته است، بسياري از آثار ترجمه او مربوط به «آگاتا كريستي» نويسنده معروف انگليسي است.

اخيرا او كتاب گلستان سعدي را به زبان انگليسي ترجمه كرده كه با همكاري يونسكو منتشر شده و يكي از بهترين هداياي ايرانيان و سازمان‌هاي ايراني به مهمانان و مسافران خارجي است.

بهرام افراسيابي پل ارتباط ميان ادبيات و مردم عادي كوچه و خيابان است، او مردم را تشويق مي‌كند كه بخوانند و بيشتر بخوانند تا زيادتر بدانند، گفتار و رفتار ساده و بدون هيچ تكبر و آلايش او، باعث ارتباط صميمي و سريع او با مردم شده است.

خسرو معتضد


قطع / نوع جلد
وزیری/جلد سخت
تعداد صفحات
400
ناشر
مهرفام
نوع کاغذ / نوع صحافی
تحریر سفید/دوخت
شابک (ISBN)
9789646357519
وضعیت ظاهری محصول
نو / به علت قدیمی بودن امکان زدگی های
جزئی روی کتاب وجود دارد.

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
اشتراک‌گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!