«آذرباد» جدیدترین اثر «نسیم مرعشی» نویسنده سرشناس ایرانی است که در سال 1404 انتشار یافت. باد بود و سرد بود و پاریس خاکستری بود.کمپ مهاجران غیرقانونی در حومه ی ،پاریس که یادآور کوچه های تاریک و نمور و خانه های ویرانه ی بینوایان است و خانواده هایی که هر کدام از کشوری به این جا پناه آورده اند.آذرباد که فرانسه را به خوبی یاد ،گرفته حالا دستیار یک فرانسوی است که میآید و به کارهای اداری و نامه ها و امور پزشکی و بیمه ی مهاجران رسیدگی میکند ،او که تنها زبان بلد بین این خانواده هاست ناخواسته مسئولیتی بر عهده اش گذاشته شده که گاهی بار سنگینش او را از پا در می آورد و همچون بهمنی از غم سرد و تیره در خود می بلعدش چرا باید مجبور باشد درد را بیقراری و دلتنگی و استیصال را به زبانی دیگر ترجمه کند؟ چه طور میتواند بگوید این احساس اضطراب نیست نگرانی نیست و بی قراری است؟
نسیم مرعشی نویسنده ی گزیده کاری است که قدرت عجیبی در تبدیل احساسات به کلمه پیدا کرده است. او در آذرباد زندگی ای را پیش روی مخاطب میگذارد که با همه ی رنج و محنتش هنوز زیستنی است؛ اگر خوب نگاه کنی هنوز رگههایی از عشق و امید در آن وجود دارد مرعشی با قلم سحرانگیز و قدرتش در تصویرسازی قصه ای پرافت و خیز و پر از اتفاق میسازد که در آن مرزها را از میان بر می دارد تا مشخص کند که تاب آوری و انسانیت است که عیار آدمها را تعیین میکند.
دیدگاه خود را بنویسید