«حسنعلی منصور» به عنوان یک تکنوکرات لیبرال و سیاستمدار مدرن، برای تحقق جاهطلبیهای بلندپروازانهاش جهت توسعه کشور، تلاش کرد تا آرزوی دیرینهاش برای نخستوزیر شدن ایران را برآورده کند؛ اما او این نکته را نمیدانست که جهان سیاست، حداقل در ایران، با دنیای آکادمیک و داخل کتابها فرق دارد و آنها به هیچ عنوان به هم نزدیک نیستند. وی که قصد داشت اقتصاد ایران را مدرن کند و سیاست ایران را از تعصب دور نگه دارد، فرصت مدنظرش را پیدا نکرد و اسیر سرنوشت و قراردادی منحوس شد که از دولتهای گذشته به ارث رسیده بود و نهایتا به قیمت خون او تمام شد.
"سیصد و بیست و پنج" به قلم "حمیدرضا صدر"، داستانی است که هم از نظر تاریخی دقیق و هم تخیلی است و برای ما مردی را به تصویر میکشد که علاوه بر هویت تاریخی، ویژگی های شخصی خودش را هم داشت. به همین دلیل برشی در ابعاد "سیصد و بیست و پنج" روز از داستان زندگی او، با صدها داستان کشف نشده و پنهان همراه است.
حمیدرضا صدر(متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ – در گذشته ۲۵ تیر ۱۴۰۰) نویسنده، مترجم، منتقد سینما و مفسر فوتبال بود. او در دههٔ ۸۰ و ۹۰ خورشیدی به عنوان کارشناس فوتبال به برنامههای صدا و سیما دعوت میشد. وی همچنین کارشناس سینما و منتقد فیلم بود که در نشریه هفت و ماهنامه فیلم به مدتی طولانی مینوشت.