رمان " من احمق " نوشتهی شیما کاتوزیان ، توسط انتشارات آرسباران به چاپ رسیده است و یکی از رمان های موفق و پرفروش اخیر نیز به حساب می آید و در نمایشگاه بین المللی کتاب نیز بسیار موفق بود و سر و صدای زیادی به پا کرد .
بیتا، دختر قصه ی ما، سالهاست خارج از ایران با همسر ایتالیایی اش زندگی می کند. دست سرنوشت او را به وطن باز می گرداند. اینکه برایش چه پیش آمده که او مدتها دوری به ایران بازنگشته داستان کاملا خاصی را تشکیل می دهد. آنچه در ذهن او می گذرد، شاید همانی باشد که ذهن اغلب زنها را به خود مشغول کرده…
بخش هایی از متن کتاب ...
از خواب که بیدار شدم، شکمم می گفت، صبح زیبایی را شروع نکرده ام. صداها زیاد بودند. صدای حرکت عقربه ی ثانیه شمار ساعت شماته دار روی دیوار پذیرایی زیاد بود. از یک عقربه ی نازک و قرمز رنگ آن همه سر و صدا بعید بود. انگار می خواست فریاد بزند که دارد می گذرد. نیازی نبود… من به زمان بندی دقیق عادت کرده بودم. ده دقیقه ی بعد، صدای دوش آب حمام کوچک داخل اتاق خواب زیاد بود. انگار می خواست همه بدانند یک نفر دارد دوش می گیرد و به فاصله ی پانزده دقیقه بعد قطع شدن آن صدا، صدای جوشیدن آب داخل کتری روی اجاق آشپزخانه زیاد بود. تمام این صداها در سکوت من با خودم، زیادی زیاد بودند.
دیدگاه خود را بنویسید