نظریهای که در این کتاب دربارۀ طبیعت و تغییر عرضه شده، دستکم در کلّیات آن، به مدتی نزدیک به هجده قرن مقبول بیشتر دانشمندان و فیلسوفان بود و از سوی دیگر از سدۀ هفدهم میلادی تاکنون به عنوان نظریهای شناخته میشود که ظهور فیزیک جدید بیاعتباری آن را نشان داده است.
بخش هایی از متن کتاب
ارسطو عقیده دارد که فرق چیزهای طبیعی با چیزهای غیرطبیعی در این است که چیزهای طبیعی مبدأ رفتار خود را در خود دارند، و او این مبدأ را «طبیعت» چیز میخواند، و این نوع «طبیعت» تنها طبیعتی است که او به آن اعتقاد دارد، یعنی طبیعت این یا آن چیز جزئی (مثلاً او اعتقاد ندارد که طبیعت را میتوان نیرویی غیرشخصی دانست که حرکت منظّم کلّ جهان را سامان میدهد). او بر آن است که مادّه یک چیز و صورت آن در طبیعت آن مشارکت دارند، و ظاهر عقیده ندارد که چیز دیگری در آن مشارکت داشته باشد.