شعر معاصر
از متن کتاب «ضد» اثر فاضل نظری
چشمم افتاد ب چشم تو ولی خیره نماند شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت.
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر.
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج_ حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان_ بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم_ یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده_ جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی_ صندوقچه ای را که رها گشته در امواج.
درباره فاضل نظری | Fazel Nazari
فاضل نظری شاعر معاصر ایرانی و از برجستهترین چهرههای شعر کلاسیک امروز است که با زبانی ساده، تأثیرگذار و سرشار از معنا توانسته پلی میان سنت و احساس مدرن بسازد. اشعار او ترکیبی از عرفان، عشق و فلسفه است که در عین سادگی، لایههای عمیق فکری دارند. نظری دکترای مدیریت استراتژیک دارد و سالها در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت کرده است.
مجموعه آثار شاخص او شامل:
۱. کتاب اقلیت ۲. کتاب ضد ۳. کتاب آنها ۴. کتاب گریههای امپراتور ۵. کتاب کتاب (Ketab) 6. کتاب نیست 7. وجود
اشعارش بهسبب ایجاز و عمق معنایی در میان نسل جوان محبوبیت ویژهای دارد و در بسیاری از مسابقات و پژوهشهای ادبی بهعنوان الگوی شعر نوکلاسیک شناخته میشود.
