«خنده در تاریکی» اثری به قلم «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده سرشناس روستبار است که نخستینبار در سال 1932 انتشار یافت. آلبرت آلبینوس، مردی مورد احترام و متأهل، و منتقد آثار هنری است که در برلین زندگی می کند. او شیفته ی دختری هفده ساله به نام مارگو می شود که در سینما او را ملاقات می کند. آلبینوس با مارگو رابطه ای مخفیانه شکل می دهد اما همسر آلبینوس، الیزابت، وقتی مارگو نامه ای را به خانه ی آن ها می فرستد، از رابطه ی این دو آگاه می شود. نتیجه ی این اتفاق، جدایی الیزابت از آلبرت است اما آلبرت به جای فاصله گرفتن از مارگوی دردسرساز، بیشتر به او علاقه پیدا می کند. رابطه ی آن ها ادامه می یابد اما مارگو نقشه هایی در سر دارد. او می خواهد ستاره ی سینما شود و وقتی آلبینوس، او را به تهیه کننده ی فیلم های سینمایی، اکسل رکس، معرفی می کند، مارگو فرصتی را به دست می آورد که انتظارش را می کشید.
روزی روزگاری در برلین، آلمان، مردی زندگی می کرد به نام آلبینوس. آلبینوس، ثروتمند، محترم و خوشبخت بود. یک روز به خاطر یک معشوقه ی جوان، زنش را رها کرد؛ عاشق شد، او عاشقش نشد؛ و زندگی اش ختم به فاجعه گردید. همه ی داستان همین است و اگر فایده و لذتی در گفتن آن وجود نداشت، باید همین جا رهایش می کردیم؛ روی یک سنگ قبر، که با خزه پوشانده شده، جای زیادی برای ذکر خلاصه ی زندگی یک مرد هست، اما جزئیات، همیشه خواهان دارد.
بعد، یک شب، همین طور که داشت به ذهن منورش استراحت می داد و مقاله ی کوتاهی (نه خیلی به دردبخور، آدم آن چنان بااستعدادی نبود) درباره ی هنر سینما می نوشت، آن ایده ی قشنگ آمد سراغش. ربط داشت با نقاشی های متحرک رنگ آمیزی شده که آن موقع تازه شروع کرده بودند به پیدا شدن. فکر کرد چه جالب می شد اگر آدم می توانست یکی از تصویرهای کم و بیش شناخته شده را، ترجیحا از مکتب هلند، به طور کامل با رنگ های زنده و شاد روی پرده ی سینما از نو بسازد و به آن جان دهد.
آلبینوس هیچ وقت در عشق و عاشقی، آدم آنچنان خوش اقبالی نبود. با آن که به شکلی کاملا موقر و متین، خوش قیافه بود، به هر حال نتوانسته بود عملا هیچ بهره ای از جذابیتش در قبال خانم ها ببرد... قطع و یقین چیزی پرکشش در لبخند دلنشین و چشم های آبی روشنش وجود داشت، که وقتی سخت در فکر فرو می رفت، کمی بیرون می زد (و چون ذهن کندی داشت، این اتفاق بیشتر از آنچه باید، پیش می آمد).
ولادیمیر ولادیمیرویچ نابوکوف (به زبان روسی: Влади́мир Влади́мирович Набо́ков ) متولد سن پترزبورگ (1899) در کشور روسیه و در گذشته مونترو در کشور سوئیس ( در سال 1977) نویسندهٔ رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود؛ همچنین شاعر، استاد و طراح مسائل شطرنج، و پروانهشناس. او از برجستهترین نویسندگان مهاجر بعداز سال ۱۹۱۷ بود که به زبانهای انگلیسی آمریکایی و روسی مینوشت (هرچند که بر زبانهای فرانسه و آلمانی هم تسلط داشت). رمان های لولیتا و بنین از مشهورترین آثار وی هستند.
دیدگاه خود را بنویسید