کتاب تاریخ جهانگشای جوینی ( متن کامل، دوره سه جلدی)
تاریخ مغول، تاریخ خوارزمشاهیان، تاریخ اسماعیلیه | انتشارات زوار
#تاریخ مغول
#تاریخ ایران
بهترین ویژگی کتاب "تاریخ جهانگشای جوینی" این است وجه هولناک وقایع را چنان وصف میکند که مو بر اندام مخاطب میایستد. "عطا ملک جوینی" به عقب نیز برمیگردد و به تشریح نحوهی استقرار قدرت توسط خوارزمشاهیان و نابودی سلجوقیان میپردازد. وی تصویری از ایستادگی جلالالدین خوارزمشاهی در برابر مغولها نیز ارائه میکند که بسیار جذاب است؛ مقاومت قدرتمندانه و جسورانهی او با بهرهگیری از هوش سرشار و استراتژیهای چریکی، برای مغولها دردسرهای زیادی ایجاد کرد.
"عطا ملک جوینی"، ادامه فتوحات مغول را در زمان سلطنت مانکو قاآن و برادرش هلاکو، و همچنین نوادگان و جانشینان چنگیزخان مغول شرح میدهد و به خلافت بنیعباس میرسد که مغولان آن را نیز در هم کوبیدند؛ خلافتی که محمود غزنوی با تمام شکوه و جلال خود، اعتبارش را از آن دریافت میکرد. این بخش نیز با بحث در مورد اعتقادات اسماعیلیان و چگونگی ظهور آنها در ایران قبل از سرنگونی توسط هلاکو به پایان میرسد.
علاءالدین ابوالمنظر عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی
(۶۸۱–۶۲۳ هـ ق) مورخ و ادیب ایرانی قرن هفتم قمری است. از آثار او جهانگشای جوینی و رسالهٔ تسلیةالاخوان است. علاءالدین در سال ۶۲۳ ق. [۶۰۵ خ.] در شهر آزادوار، ولایت جوین خراسان متولد شد. او از خاندان بزرگ صاحب دیوان جوینی است. این خانواده، از قدیم در روزگار سلجوقیان و خوارزمشاهیان در دستگاه حکومت بوده و معمولاً وظیفه صاحبدیوانی را عهدهدار بودهاند و در زمانی قدیمتر، اجدادشان مقام حجابت و وزارت خلفای عباسی را برعهده داشتهاند. پدر و پدربزرگ او از جمله صاحب دیوانانی بودند که در سدههای پنجم، ششم و هفتم قمری همواره متصدی مشاغل بزرگ و دولتی در زمان سلطان جلالالدین مِنکُبِرنی و اوگتای خان بودند. عطاملک از جوانی وارد کارهای دیوانی شد و به خدمت امیر ارغون حکمران خراسان درآمد و دو بار به همراه وی به پایتخت مغولستان قراقروم سفر کرد. در این سفرها با احوال مغولان آشنایی پیدا کرد و در همین مسافرتها شروع به نوشتن کتابی با موضوع فتوحات مغولان کرد که به تاریخ جهانگشا شهرت دارد. در سال ۶۵۴ ق. که هلاکوخان مغول به خراسان آمد عطاملک به وی پیوست و در جنگهای وی با اسماعیلیانِ اَلَموت و خلیفه عباسی در بغداد همراه او بود؛ و با جلب رضایت هلاکو توانست قسمتی از کتابخانهٔ اَلَموت را از نابودی نجات دهد. او همچنین در سقوط بغداد (۱۲۵۸) توسط هلاکو او را همراهی میکرد و در سال بعد به عنوان فرماندار بغداد، جنوب بینالنهرین و خوزستان منصوب شد.