کتاب سال بلوا | عباس معروفی
انتشارات ققنوس
📕 خلاصه داستان "سال بلوا" اثر عباس معروفی
«سال بلوا» در بستر شهری خیالی (که یادآور مناطق شمال و غرب ایران است) روایت میشود. داستان حول محور نفسِ عروسالملوک میچرخد، زنی جوان از خانوادهای اشرافی که میان دو جهان متفاوت گرفتار آمده: یکی دنیای سنت و اقتدار پدرش، و دیگری عشق عمیق و پرشور به فرهاد، جوانی روشنفکر و شورشی.
رمان با روایتی رفت و برگشتی، گذشته و حال شخصیتها را در هم میآمیزد و به آرامی پرده از رازها و زخمهای عاطفی و اجتماعی برمیدارد. در این میان، فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی ایران در دوران رضاشاه پهلوی، پسزمینهای مهم برای حوادث است.
🎭 شخصیتها و نمادها
- نفس (عروسالملوک): قهرمانی زنانه با روحی حساس و درگیر کشمکشهای درونی.
- فرهاد: نماد آزادی، عشق و آرمانخواهی.
- آقا جان: پدر مقتدر و سنتگرای نفس.
- شهر خیالی: هویتی استعاری و نماد جامعهای گرفتار قدرت و مصلحتاندیشی.
💡 درونمایه و پیامها
- نبرد میان عشق فردی و محدودیتهای اجتماعی
- تأثیر قدرت سیاسی و سنت بر زندگی شخصی
- مکان و زمان بهعنوان شخصیتهای فعال در روایت
- نقد ضمنی بر فضای اختناق و از دست رفتن فرصتها
عباس معروفی در «سال بلوا» به طرز استادانهای زبان شاعرانه را با نثر داستانی درآمیخته و تعلیقی مداوم ایجاد کرده است.
🏆 جایگاه "سال بلوا" در ادبیات ایران
این رمان در کنار «سمفونی مردگان» یکی از شناختهشدهترین آثار عباس معروفی محسوب میشود و تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخته است. عمق شخصیتپردازی، فضاسازی وهمآلود و روایت غیرخطی، آن را به اثری شاخص در رماننویسی معاصر بدل کرده است.
📖 کتاب سال بلوا به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و تلخ با پسزمینه سیاسی
- خوانندگان آثار عباس معروفی
- دوستداران ادبیات معاصر با روایتهای شاعرانه
بخش هایی از متن کتاب " سال بلوا "
می دانی اولین بوسه ی جهان چطور کشف شد؟ دست هاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
گاهی احساس می کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می گردد که مردها شوهر زن ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرأت و شهامتش را می کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه ی مهمی بود و مرد باید برنده می شد.
عمرباخته ها، عاشق عمر دیگران می شوند.
سیّد عبّاس معروفی (متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ و درگذشته ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، ناشر و روزنامهنگار ایرانی بود. او فعالیت ادبی را با هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دههٔ شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصهٔ ادبیات ایران به شهرت رسید. بیشتر عباس معروفی به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی منتشر شدهاند. انتشارات گردون و مجله گردون متعلق به «عباس معروفی بود که در سال 1369 بنیان نهاد. عباس معروفی شهریور ۱۳۹۹ نخستین بار از ابتلای خود به سرطان خبر داد و نوشت: «سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی! و من غصه خوردم.»او پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در ۶۵ سالگی درگذشت.