کتاب شعر زمان ما (۱۰) نادر نادرپور : شعر زمان ما؛ نادر نادرپور کتاب دهم از مجموعه شعر زمان ما است که در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.نویسنده در این کتاب با روش و دیدی علمی و مدرن، با واکاوی و جستجوی برگهای ادبیات معاصر، ضمن تحلیل و نقد اشعار هر شاعر، بهگزینی از سرودههای اثرگذار شاعران پرداخته است. در این مجموعه جز چگونگی سرایش شعرها و زبان شعری، درونمایه، جهانبینی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنان، ساختار شعری و فضاهای ویژه و توانمندیهای شاعرانه و ضعفهای آنان، زمینههای سیاسی اجتماعی و تبیین و تشریح اشعار و دیدگاه شاعران و منتقدان و محققان مورد بررسی قرار گرفته است. این کتابها دو بخش مقدمه و بدنه دارند که در بخش اول به سبک و زندگینامه شاعر و بخش دوم به گزیدهای از آثار او پرداخته شده است.
محصولات مرتبط
بخشی از کتاب شعر زمان ما؛ نادر نادرپور
چشمها و دستها
نخستین دفتر شعرهای نادرنادرپور، «چشمها و دستها» ست که ۳۲ قطعه شعر را در خود جای داده است. بیشتر مضامین این اشعار در قالب چهارپاره سروده شدهاند. قالب چهارپاره قالبی است که درون مایههای عاشقانه و اجتماعی را در خود میگوارد و حدّ فاصلِ شعرکهن و شعر نیمایی است. قافیههای این قالب که در مصراعهای زوج پدیدار میشوند، میتوانند در مصراع اول و سوم هم بیایند. یا در اول و چهارم به دلیل فضای تقریباً بازِ این قالب معمولاً شاعران بینابینی (نوقدمایی) از این قالبِ ابداعی معاصر بسیار سود جستهاند.
نادرپور با انتشار اولین اثر خود نشان داد که شاعری نسبتاً مستقل و بسیار تواناست که توانسته است عواطف شخصی یا غیرشخصی خود را که در عشق و تنهایی و تاریکی و مرگ و طبیعت رقم خورده است به خوبی بیان کند و تأثیرات دوجانبهای که شاعر از ادبیات کلاسیک و ادبیات غرب گرفته است با نگرهٔ خود بیان کند.
نادرپور را شاعر «چشمها و دستها» نامیدهاند. شاید به این دلیل که شاعر تا پایان عمر بر همان بیانیهای که در مقدمهٔ این کتاب آورده است به تقریب وفادار ماند.
شاعر در اولین شعر خود «رقص اموات» تأثیر و تأثرِ خود را از توللی و شاعران اروپایی پنهان نمیکند. زبان این اشعار ساده و شفاف است و کلمات و ترکیبات برای زمانهٔ خود تا حدودی تازه و نرم و به هنجار بود. نادرپور شعر «تک درخت» را برای توللی و متأثر از او سروده است. شعری که بیتأثیر از این دیدگاه مرگاندیشیانهٔ توللی نیست:
برو ای مَرد! برو چو سگ آواره بمیر
که حیات تو بهجز لعن خداوند نبود.
تأثیر این تنهایی و نومیدی و مرگ اندیشی در انجامهٔ چهارپارهٔ «تک درخت» به خوبی نمایان است:
از تک درخت زندگی بیامید من
مرغان روزها همه یک یک پریدهاند
شبها چو تودههای کلاغان شامگاه
از دور، از دیار افقها رسیدهاند
بیوگرافی نادر نادرپور
نادرنادرپور (روز شانزدهم خردادماه ۱۳۰۸ ه.ش) در تهران بهدنیا آمد. دورانِ دبستان و دبیرستان را در شهر زادگاهش سپری کرد. او به سال ۱۳۲۸ برای تکمیل معلومات خود، در زبان و ادبیات فرانسه به این کشور رفت و سه سال بعد به تهران برگشت.
در همین دوران علاقهٔ خود را از دوران نوجوانی و جوانی به شعر و سیاست پنهان نمیکرد. مثل بسیاری از شاعران و نویسندگانِ آن ایام به عضویت سازمان جوانان حزب توده درآمد. اما او هم مثل فریدون توللی و نصرت رحمانی و اخوان ثالث و احمد شاملو و آل احمد از سیاستِ حزبی روی برگرداند و به شعر و شاعری پرداخت.
نادرپور در فاصلهٔ سالهای (۱۳۲۹-۱۳۳۳) چهار مجموعه شعر انتشار داد:
۱. چشمها و دستها: چاپ اول، نوروز ۱۳۳۳، ناشر صفی علیشاه، چاپ دوم، آبان ماه ۱۳۳۵، ناشر نیل، چاپ سوم، دی ماه ۱۳۴۸، ناشر مروارید
۲. دختر جام: چاپ اول، نوروز ۱۳۳۴، ناشر: نیل، چاپ دوم: دی ماه ۱۳۴۸، ناشر مروارید
۳. شعر انگور: چاپ اول، نوروز ۱۳۳۴، ناشر: نیل، چاپ دوم: دیماه ۱۳۴۸، ناشر مروارید
۴. سرمه خورشید: چاپ اول، خرداد ۱۳۳۹، ناشر: سخن، چاپ دوم: دیماه ۱۳۴۸، ناشر مروارید
علاوه بر این چهار مجموعه، یک جلد برگزیدهٔ اشعار خود را انتشار داد که چاپ اول آن: خرداد ماه ۱۳۴۲، چاپ دوم: دی ماه ۱۳۴۶، چاپ سوم: دیماه ۱۳۵۱ به همّتِ شرکت سهامی کتابهای جیبی، با اقبال عمومی شعر دوستان روبرو شد.
افزوده بر این پنج مجموعهٔ شعری، نادرپور تعداد زیادی از مقالات و گفتوگوهای او دربارهٔ شعر و ترجمههای فراوانی که از اشعار اروپاییان (به ویژه فرانسوی) کرده بود. در روزنامه و مجلههای گوناگون منتشر کرد.
دو کتاب از ترجمههای او از سرودههای شاعران اروپایی با همیاری چند نفر از مترجمان چاپ شده است. یادنامهٔ هوانس تومانیان شاعر ارمنی ۱۹۲۳-۱۸۶۹، با همیاری هوشنگ ابتهاج و ر. بن. وگ خاننس (بنگاه ادبی برادران توماسیان، ۱۳۴۸) و کتاب دیگر: هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا نام دارد و در بهگزین و بازگردانی آن بانو دکتر جینا لابریولاکاروزو (همسر دکتر فرناندو کاروزو، رایزن پیشین و رئیس سابق انجمن فرهنگی ایتالیا در ایران) و آقای بیژن اوشیدری با او همکاری داشتهاند.
نادرپور از سال ۲۷ تا ۳۲ در انتشار هفتهنامهٔ شرق میانه و مجله علم و زندگی به سردبیری آل احمد با فریدون توللی همکاری داشت. نادرپور، به سال ۱۳۴۳ به ایتالیا رفت و پس از فراگیری زبان ایتالیایی، بار دیگر، به فرانسه برگشت و بعد از اقامتی سه ساله در این دو کشور به ایران آمد و پنج سال را در تهران گذراند و سپس به سال ۱۳۵۰، دوباره عازم ایتالیا و فرانسه شد و در آغاز سال ۱۳۵۱ به وطن برگشت. نادرپور از دانشگاه سوربن فرانسه لیسانس ادبیات فرانسه را اخذ میکند. نادرپور از سالها پیش در ادارهٔ کل هنرهای زیبای سابق و وزارت فرهنگ و هنر کار میکرده و از سال ۱۳۵۱ نیز سمت سرپرستی گروه ادب امروز را در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برعهده گرفت.
نادرپور دختر فرزانهای به نام پوپک دارد که حاصل ازدواج نافرجام اولیهٔ اوست. شاعر گاه به گاه از فرزند دلسوز خود در اشعارش یاد میکند.
نادرپور سومین مجموعهٔ شعر خود را در سال ۱۳۵۶ به نام شام بازپسین و گیاه و سنگ نه، آتش منتشر کرد. دفتر شعر از آسمان تا ریسمان را در سال ۱۳۵۷ به دست نشر سپرد و در سال ۱۳۵۹ به تبعیدی ناگزیر گرفتار آمد و به فرانسه رفت و تا سال ۱۳۶۵ درآن جا ماند در سفر کوتاهی به ایران آمد سپس به آمریکا رفت. او دفتر شعر صبح دروغین را در سال ۱۳۶۰ و خون و خاکستر را در سال ۱۳۶۷ به چاپ رساند. نادر نادرپور در اسفندماه ۱۳۷۸ در غربت خرقه تهی کرد.
دیدگاه خود را بنویسید